نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

فعالین سوسیالیست و کار مخفی

خیزش عمومی مردم در سال 88 یک فرصت طلائی بود که جنبش سوسیالیستی از دست داد!
در این یکسال انبوه عظیمی از مردم روزانه در تظاهرات خیابانی فعال بودندامکانات خوبی وجود داشت برای متشکل شدن و برای متشکل کردن. زمانیکه هر روزه مردم یکدیگر را در خیابانها ملاقات میکردند با برنامه ها و مشکلات کم و بیش مشترک. در شرایطی که بسیاری از جوانان برای مقابله با پلیس، لباس شخصی‌ها و گاز اشک‌آور و غیره… گروه های کوچک هم‌یاری درست کرده بودند. در شرایطی که پس از سی سال دوباره دلایل همدلی بین آحاد مردم بوجود آمده بود ، دلایل روزمره‌ای چون: خواست آزادی بیان برای همه ، توقف سرکوب، انهدام دیکتاتوری ..   همه اینها برای کارگران، دلایل و همچنین بهانه خوبی بودند برای ابراز وجود و متشکل شدن، وحتی بسیاری از اینها مطالباتی بودند که بیش از همه مردم، طبقه کارگر نیاز بآنها را با گوشت و پوستش حس کرده بود ولی کارگران بعنوان یک طبقه در این یکسال شرایط آماده ، یکسال شور و غلیان عمومی جامعه، حضور محسوسی نداشتند و با وجود تلفات وهزینه‌ای که پیشروان انقلابی طبقه کارگر بطور پراکنده و در خلال شرکتشان در این جنبش پرداختند، قادر نشدند مهر مطالبات طبقاتی کارگران را بر جنبش مزبور بکوبند. مشکل چه بود؟

وجود برخی نظرات نادرست در میان فعالین سوسیالیست، فقدان استراتژی و تاکتیک مبتنی بر برنامه حزبی در بین فعالین جنبش کارگری و یا، پراکنده‌گی نظری در میان فعالین علنی جنبش کارگری … بهر رو این‌ها بعضی از عوامل سبب‌ساز این عقب ماندن بودند، ولی تردیدی نیست که: ” بذر نکاشته را وقت درو، انتظار حاصلی نیست ”
با اوج گرفتن سرکوب و دستگیری و اعمال خشونت گسترده توسّط رژیم اسلامی، فعالین جنبش کارگری، به‌این نتیجه درست رسیدند که در شرایط جدید، امکان فعالیّت علنی بسیار محدود و خطرناک شده‌است. اکنون این سؤال مطرح می‌شد که: ”با توجّه به اهمیّت حفظ ادامه‌کاری در جنبش، آیا لازم نیست که بخشی از این فعالین به فعالّیت مخفی روی آورند؟“
این سؤالی واقعی بود حاکی از یک خلاء واقعی! خلائی که در نبود حزب سوسیالیستی طبقه کارگر که با سازمان دادن فعالیت علنی در کنار فعالیت مخفی و سپس تلفیق و یا ایجاد هماهنگی بین این دو شیوه فعالیت (تلفیق فعالیت علنی و مخفی *) زمینه را برای یک انقلاب کارگری مهیّا کند، بناچار و با زبانی ناپخته بیان می‌گشت. حتی در گوشه و کنار جنبش چپ نیز مباحثاتی دال بر تدافعی بودن جنبش کارگری و لزوم بازگشت به کار مخفی آغاز شد. مسئله این بود که آیا از فرض تدافعی بودن یا تهاجمی بودن جنبش کارگری، می‌توان ضرورت روی آوردن به کار مخفی را نتیجه گرفت؟
برای جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر و بالطبع عالیترین و آگاه‌ترین نماد متشکّل این جنبش یعنی حزب سوسیالیست، ارزیابی وضعیّت مبارزه طبقاتی بصورت شرایط انقلابی و یا شرایط غیر انقلابی، مسئله مهمی است که بلافاصله بر انتخاب تاکتیک‌های مناسب مبارزه‌اش تأثیر خواهد گذاشت. همچنین است، تدافعی یا تهاجمی بودن جنبش کارگری که بلافاصله در تاکتیک‌های حزب بصورت عقب‌نشینی با کمترین تلفات مادّی و معنوی و یا تعرّض با حدّاکثر قدرت و امکانات منعکس می‌شود. ولی برای همین حزب سوسیالیست، در هر شرایط انقلابی، غیرانقلابی، تدافعی و یا تهاجمی، داشتن هسته‌های مخفی حزبی مثلاً در کارخانه یا هر محله کارگری و بطور کلی فعالیّت مخفی، جزو واجبات امر مبارزه است.
سرمایه‌داری حتی در مناطقی که وانمود میکند دموکرات است(مثلاً در آمریکا و اروپا) و آزادی بیان و تشکل و اعتراض را تحمل می‌کند! به همه این مسائل کاملاً حساس است و در صورت مشاهده جدی شدن یک خطر (مثلاً جدی شدن نوعی از اعتراض، توده‌ای شدن شعارها و غیرو ..) بی محابا و بدون رودربایستی سرکوب علنی را آغاز میکند. گرچه پیروزی یا شکستش بستگی به قوّت و ضعف جنبش دارد، ولی فعالین سوسیالیست و همچنین رهبران علنی جنبش مزبور اولین کسانی هستند که شمشیر سرمایه بر سرشان فرود می‌آید. در ابتدا رژیم میکوشد با بگیر و ببند و حتی کشتن چند نفری قال قضیه را بکند. حتی در برخی کشورها مثل ترکیه یا کلمبیا، این کار را با ترور و بی سروصدا انجام میدهند، زیرا با گسترش سرکوب و بگیر و ببند عمومی ممکن است یک اعتراض محلی به یک بحران سیاسی سرتاسری مبدل شود که کنترل آن بساده‌گی ممکن نیست.
در خلال تمام این پروسه هر جنبش محلی کارگران، محتاج یک نیروی محرّک مخفی است که رژیم سرکوبگر بآن دسترسی نداشته باشد، نیروئی‌که ادامه‌کاری رهبری جنبش را تضمین ‌می‌کند، کار ارتباطات از هم گسیخته در اثر اعمال سرکوب را سامان می‌دهد، برای قدم های بعدی چاره‌جوئی می‌کند و همواره میکوشد نیروی کارگران را که تنها ضامن دفاع از جنبش است بنحوی در صحنه مبارزه فعال نگه‌دارد و با روشن نگه‌داشتن شعله اعتراض و مقاومت، نوید ادامه مبارزه باشد، نوید بیهوده نبودن کوشش‌های تابحال و امید به پیروزی. این نیروی محرّک مخفی، هسته فعالین سوسیالیست ماست.
این تشکل فعالین سوسیالیست، با استراتژی و تاکتیک مشخص متکی بر یک برنامه حزبی ، تجربیات و راه‌حلّ خویش از مسائل و معضلات گام به‌گام مبارزه را در اختیار کارگران می‌گذارد. تمام این پروسه فعالیت باید بدون شناساندن هویّت فعالین این هسته صورت بگیرد. تضمین ادامه کاری این تشکّل، مخفی‌کاری جدی آن است! نه به این معنی که افرادش در خانه تیمی زندگی می‌کنند بلکه این رفقا نباید از بقیّه توده کارگران قابل تشخیص باشند. یعنی، نه بعنوان رهبران علنی و یا حتی کارگران پیشرو، بلکه بصورت نمونه توده کارگران دیده‌شوند. هسته‌ای که فعالینش هم نشریه و تراکت چاپ و پخش میکنند و هم در اعتراضات کوچک و بزرگ جای خالی فعالین علنی را بعهده میگیرند ! در واقع دیگر یک هسته مخفی نیست. اگر محیط کار ما فعال علنی ندارد، اگر در حال حاضر از رهبران علنی مورد نیازش محروم است .. کار مخفیانه، مداوم و صبورانه هسته مخفی سوسیالیست، ضامن عروج رهبران علنی کارگران در آینده خواهد بود.
نقطه اتکای یک حزب سوسیالیست و کارگری، در مسیر گسترش آگاهی و متشکل کردن آحاد طبقه برای یک مبارزه متشکل و برنامه‌دار، صرفاً بسط آگاهی و اشاعه هرچه وسیعتر ایده‌های انسان دوستانه سوسیالیستی نیست. بعبارت دیگر کمونیستها طبقه کارگر را ابتدائاً سوسیالیست نمی‌کنند که پس از ایمان به بر حق بودن سوسیالیسم در برپائی آن کوشش کنند! نقطه اتکای فعالین سوسیالیست، نیاز طبقه کارگر به رهائی از شرایط فلاکت‌بار سرمایه‌داری‌ست. این، تضاد روزمره نیروی کار و غارت‌گری سرمایه است که در هر قدم طبقه کارگر را وامیدارد بفکر چاره‌ای باشد. در ذهن طبقه کارگر مانند هر گروه اجتماعی دیگری، راه حل های متفاوتی متبادر می‌شود. راه حل هائی که از چانه‌زنی بر سر دستمزد و احقاق حقوق فردی شروع میشود و سپس در تکامل خودش ممکن است به ایجاد تشکل های کوچک و بزرگ مانند سندیکا و اتحادیه ها برای اعمال فشار و چانه‌زنی دسته‌جمعی، به سطح مبارزه صنفی و اتحادیه‌ای متشکل ارتقا یابد.
در این پروسه تکامل آگاهی، فعالین سوسیالیست(مثلاً هسته مخفی فعالین ما) بوسیله انتشار شب‌نامه، نشریه محلی و یا صحبتهای شفاهی .. ضمن تشریح جایگاه و اهمیت متشکل شدن برای کارگران محیط خویش، راه‌های ایجاد این تشکل ها را بحث کرده و نشان می‌دهند.این پروسه آماده سازی در کنار وجود دائمی زمینه‌ی عینی این نیاز یعنی مبارزه تعطیل ناپذیر طبقاتی و در کنش و واکنش میان عناصر آگاه هسته سوسیالیست و عقل جمعی کارگران پیشرو .. به ابداع راه حل‌های گوناگون منجر میشود راه حل‌هائی مثل: ایجاد شرکت تعاونی مصرف ، صندوق همیاری مالی و یا سندیکا و غیره .. که همگی محمل و ابزاری برای مبارزه متشکل این بخش از طبقه کارگر و پله‌ای برای برداشتن گامهای بعدی بسمت تشکل های عالیتر خواهند بود.
آیا برای این مبارزه تشکل‌هائی چون سندیکا، اتحادیه … بسنده نیست؟
”اتحادیه صنفی بعنوان نهاد، با وجود جامعه‌ی مبتنی بر تقسیم طبقاتی (و بازار آزاد ) سر ستیز ندارد بلکه بیشتر بیانگر واقعیت آنست. از این رو اتحادیه‌های صنفی هرگز بخودی‌خود نمی‌توانند بعنوان پیکان‌های پیشرفت بسوی سوسیالیسم مطلوب باشند. آنها بنا بر ماهیتشان با سرمایه‌داری جوش خورده‌اند و فقط می‌توانند در درون این نظام داد و ستد کنند ولی نمی‌توانند جامعه را دگرگون سازند.“ (به نقل از مقاله: ”حدود و امکانات عمل اتحادیه صنفی“ – پری اندرسون)
فعالیت صنفی یعنی گرفتن امتیازات هر‌چه بیشتری از سرمایه‌داری، که بخودی‌خود به هیچ نوعی از سوسیالیسم منجر نمی‌شود! این فعالیت فقط بدرجاتی قادر است برای کسب برخی حقوق طبقه کارگر مفید واقع شود. با این حال باید توجه داشت که اثر جنبی این فعالیت از فواید مستقم آن کم ارزشتر نیست و آن منعکس کردن اثرات اتحاد طبقاتی کارگران و نمایش نقاط قدرت و ضعف آن بعنوان سلاح هائی قابل استفاده در نبرد طبقاتی است. کارگران در جریان مبارزه صنفی قادر می‌شوند قدرت طبقاتی خود را در وحدت با یکدیگر و همچنین در پروسه تولید لمس کنند. کارگران در تشکل های صنفی، خویشتن را بعنوان یک طبقه بامنافع مشترک، طبقه‌ای در مقابل و بر علیه مناسبات سرمایه‌داری باز می‌یابند و نقش فعالین سوسیالیست طبقه کارگر عینی کردن همین نتیجه‌گیری، ترسیم اهداف آینده و مسیر یگانه‌ایست که در طی آن طبقه کارگر با منقرض کردن شیوه تولید سرمایه‌داری، کل جامعه را به سوسیالیسم رهنمون خواهد شد .
در خلال پروسه هر مبارزه محلّی، برخی از فعالین محلّی طبقه کارگر چه بخاطر شجاعت و صراحتشان در ابراز عقیده، چه در اثر راه نمود‌های بموقع و پیشنهادات کارسازشان و چه بخاطر خوش‌نامی و داشتن نوعی نفوذ و محبوبیت شخصی در اذهان کارگران، بتدریج به‌جلو رانده می‌شوند. بسیاری از کارگران از آنها حرف‌شنوی دارند و بنوعی آنها را کاندیدای اداره و رهبری حرکت مشخصی میکنند. هسته سوسیالیستی مخفی محل حتماً باید با شناخت از این پیشروان با آنان روابطی نزدیک و تفاهم‌آمیز داشته‌باشد. رهبری و هدایت مبارزه کارگران محلّ عمدتاً در گرو هدایت کردن این پیشروان عملی است. و بالاخره در مورد این پیشروان باید به دو نکته توجّه کرد:
1- این پیشروان خلق‌الساعه نیستند و ناگهان ظهور نمی‌کنند. یکی از نتایج یکدوره مبارزه هدایت شده هسته سوسیالیستی در محل، تبلور و ظهور پیشروان عملی کارگران است. کار آگاهگرانه این هسته کمک میکند که رهبرانی هرچه پخته تر و مؤمن تر به اهداف طبقه کارگر بجلو رانده شوند و این همه، واکنش آگاهی رو به‌گسترش این کارگران در مقابله با شرایط عینی مبارزه طبقاتی است. برای مثال تبلور ( لخ‌والسا ) بعنوان یکی از رهبران علنی کارگران کشتی سازی در لهستان، نشان دهنده درجه کارآئی (ویا بعکس ضعف) جنبش چپ محلّی در مقابله با جریانات بورژوائی موجود بوده است، ولی روشن است که اگر این جنبش چپ از ظرفیت و توانائی بیشتری برخوردار بود، نتیجه حاصله نیز احتمالاً یک رهبر علنی کمونیست میبود و نه ( لخ‌والسا )..
2- نکته دیگر اینکه این پیشروان علنی کارگران، نه تنها لزوماً سوسیالیست نیستند (طبعاً اگر باشند چه بهتر ..) بلکه اساساً رهبرانی ازلی، ابدی نیز نیستند و بهمان نسبت که سطح مبارزه کارگران محّل ارتقاء یابد، نیازهای مبارزه این کارگران نیز به تناسب افزایش می‌یابد و بتدریج به هدایتی بیش‌ازپیش برنامه ریزی شده و رهبرانی آگاهتر محتاج خواهند بود.
بحران جهانی سرمایه‌داری بخش‌های بزرگی از جهان را فلج کرده و اینجا و آنجا کابوس خیزش‌های عمومی مردم، خواب از چشم دیکتاتورها گرفته است.
شاید در دهه نود برای جنبش کارگری ایران فرصت طلائی دیگری بدست آید!
با آرزوی اینکه جنبش سوسیالیستی این فرصت را از دست ندهد!

زیر نویس *
در بعضی متون سیاسی چپ، بحث ”تلفیق فعالیت علنی و مخفی“ طوری مطرح می‌شود که گوئی بمعنی آمیختن این دو نوع فعالیت (علنی) و (مخفی) در یک شخص، یک فعاّل سیاسی است!
ولی لازم به یادآوری است که سنتاً و بدرستی، این مبحث در ارتباط با دو دسته متمایز فعالیت‌های یک حزب واحد و تلفیق و هماهنگی این دو نوع فعالیت در حزب مزبور و در خدمت اهداف برنامه‌ای حزب مطرح میگردد. در واقع حزب کمونیست میکوشد که فعالیّت‌های بخش علنی‌اش را که توسط فعالین شناخته‌شده و علنی انجام میشود با فعالیت‌های بخش مخفی حزب هماهنگ سازد تا تلفیق ایندو (تلفیق فعالیت علنی و مخفی) در خدمت پیشبرد استراتژی واحد حزب باشد.

م. زنده‌رودی– 10 سپتامبر 2011

به نقل از به پیش! شماره 68، شنبه 30 مهر 1390، 22 اکتبر 2011