نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

جنبش توده ای اخیر و نقش زنان

جنبش توده ای که سال گذشته شروع شد و تمام طبقات و اقشار جامعه را در بر میگرفت، با اعتراضات و تظاهرات عظیم خیابانی پایه های حکومت سی ساله دیکتاتوری سرمایه اسلامی را به لرزه در آورد زمانی به اوج خود رسید، که مردم به خشم آمده در صحنه های وسیعی ظاهر شده و انزجار و نفرت خود را با دادن شعار و حرکتهای تهاجمی بر علیه سرکوبگران و مزدوران به نمایش گذاشتند. بیشتر این جمعیت را زنانی شامل میشدند که طعم ستم و استثمار جنسی و طبقاتی را با تمام وجود خود لمس کرده و امروز که فضای اعتراضی از پایین توسط توده های کارگر و زحمتکش باز شده این زنان مبارز بار دیگر به عنوان نیمی از کل جمعیت جامعه با حرکتهای گسترده و شعارهای انقلابی و رادیکال مصمم اند سرنوشت خود را بار دیگر از نظر تاریخی رقم بزنند. این جنبش به علت سرکوبهای شدید مدتی متوقف شد. اما طی چند هفته اخیر بار دیگر پر توانتر به میدان آمده است. 

 هر چند گرایش لیبرالی تحت نام جنبش سبز میخواهد سکان دار این حرکت باشد و به نوعی بر جنبش زنان سایه افکنده است. اما در بسیاری از این حرکتها زنان و مردان با سر دادن شعارهای انقلابی از جمله : "مرگ بر دیکتاتور" ، "نان، مسکن، آزادی" ،" خامنه ای باید برود" و"زنده باد انقلاب" نشان داده اند. در واقع با این شعارها کل سیستم سرمایه جمهوری اسلامی زیر سوال رفته و تلاش مذ بو حانه لیبرالها برای حفظ سیستم و ایجاد یک تغییرات جزیی رفرمیستی کار به جایی نخواهد برد. ایجاد رفرم و بدست آوردن یکسری خواسته های قانونی اولین قدم برای آزادی واقعی زنان است. اما گرایش لیبرالی ایران به دلیل ماهیت فوق العاده ارتجایش حتی قادر نخواهد بود به چنین خواسته های قانونی برای زنان دست یابد. بهمین دلیل بدون تغییر در شرایط اجتماعی و اقتصادی، زنان نمی توانند به آزادی ای که حتی قانون به آنها قول می دهد، دست یابند. این سنت سوسیالیسم انقلابی است، که آزادی زنان را با قدرت کارگری همراه می کند

در جوامع سرمایه داری زنان به عنوان بخشی از نیروی کار استثمار میشوند. استثمار پنهان و چند گانه زنان سود سرمایه عظیمی برای سرمایه داران می آفریند. در راستای سرمایه جهانی و سیاستهای نئولیبرالیسم وضعیت زنان کارگر دستخوش تغییراتی شده که آنها را از نظر اقتصادی به پایین ترین سطح ممکن تنزل داده است. زنانی که جذب بازار کار میشوند، بیشترین سهم را از فقر و فلاکت، خشونت و استثمار میبرند، بهمین دلیل در زمرهً نا امن ترین بخش نیروی کار در حیطهً شغلی و بی حقوق ترین در زمینه اجتماعی میباشند. بیکاری عظیم میلیونی بی شک از مهمترین مشکلاتی است که طبقه کارگر ایران در طول چندین ساله اخیر با آن مواجه میباشد و بیشترین درصد آن به علت تبعیض و ستمگری موجود جمهوری اسلامی شامل زنان میشود. محدودیتهای قانونی و نتایج عملی آن مشکلات و موانعی بر سر راه اشتغال زنان قرار داده است که اولاً آنها مجبور به پذیرش دستمزد کمتر میشوند و ثانیاً مجبور به کار در رشته هایی میشوند که هیچ قانونی بر آن حاکم نیست و کارفرمایان آسانترآنها را استخدام می کنند. به وضوح روشن است که در دوران رکود و یا شرایط بد اقتصادی طبقه کارگر باید تاوانی بیش از آنچه انتظارش را می رود پس بدهد.، از حقو قهای معوقه چندین ماهه تا قراردادههای سفید، بیکارسازیهای هر روزه ....که نتیجه اش بی خانمانی و فقر و گرسنگی هزار ان کارگر و خانواده کارگری میباشد. واقعیت تلخی که موجود است تفاوتهایی بین کار زنان و مردان کارگر وجود دارد، که بر تجارب، هشیاری و بر مبارزات آنها تاثیر می گذارد. بخصوص امروز در شرایط جامعه ایران بخش عظیمی از زنان یا بیکار هستند یا به کارهای نیمه وقت مشغولند و یا مجبورند برای زنده ماندن و امرار معاش خود وخانواده هایشان به این چنین استثمار وحشیانه تن دهند. و از هیچ حق و حقوق قانونی برخودار نباشند. به علت نداشتن مهارت و تخصص در بسیاری از کارها مزد آنها دائماً پایینتر از مردان کارگر میباشد و به علت وجود یک " لشکر ذخیره نیروی کار" مزد زنان کارگر دائماً پایین نگه داشته میشود. بیشترین درصد از کارگران زن در مناطق کارگر نشینی و پایین شهر متمرکز هستند. و این زنان کارگر از نظر تقسیم کاری در چهار بخش دسته بندی میشوند .این چهار بخش بطور مشخص تر توضیح داده خواهد شد..

بخش اول:

 زنان کارگری هستند که در کارخانه های بزرگ کار می کنند متاسفانه تعداد آنها روز بروز رو به کاهش است، بعلت خصوصی سازی، قرار دادی شدن ، ادغام سرمایه ایران در سرمایه جهانی . پاره ای از کارخانجات ورشکسته شده اند و یا بنا به دلایلی مایل به استخدام کارگران زن نیستند. آنها فکر میکنند زنان کارگر قادر به کار شیفتی و اضافه کاری نیستند و یا امکان دارد ازدواج نمایند و باردار شوند. قا نون کار شامل کارگران زن کارخانجات بزرگ می شود. بخش اعظم این زنان کارگر کارخانجات بزرگ، در کارخانه های لوازم خانگی، کارخانه های مونتاژ لوازم خانگی، کارخانه های مونتاژ لوازم الکتریکی، کارخانه های دارویی، کارخانه های لوازم بهداشتی- آرایش، کارخانه های مواد غذایی، اشتغال دارند. بخشی از این زنان کارگر در بخشهای خدماتی، در کارخانه های تولید روغن کار می کنند. قبل از انقلاب بخش زیادی از کارگران کارخانه های نسا جی را کارگران زن تشکیل می داد ند. اما به علت برنامه های تعد یل نیرو و تعدیل اقتصادی اکثریت آنها اخراج شدند. هنوز بخش زیادی از زنان کارگر در کارخانجاتی که در بالا ذکر شد شاغل هستند و به کار خود ادامه می دهند. این بخش از کارگران زن در مقایسه با کارگران زنی که در مراکز تولیدی کوچکتری اشتغال دارند از نظر قانونی و حقوقی ثبات بیشتری دارند. 

بخش د وم:

 کاردر کارگاههای کوچک تولیدی یک بخش وسیع اشتغال کارگران زن را شامل میشود، که یکی از مشقت بارترین شرایط کاری و کمترین دستمزدها را در بر دارد. شرایط این بخش از کارگران خیلی اسفناکتر از کارگران زن در کارخانه های بزر گ است. این دسته از کارگران زیر پوشش قانون کار نیستند. از مرخصی زایمان بر خودار نیستند. از داشتن مهد کودک بی بهره هستند. رسماً دستمزد کمتری از مردان میگیرند. چه بصورت کارگر ساده یا ماهر تقریباً ۶٠ درصد مردان حقوق می گیرند. کار در کارگاههای کوچک فاقد هر گونه بیمه اجتماعی است و کارفرمایان سهمی از حق بیمه کارگر را که باید بپردازند، نمی پردازند، بنابراین سعی می کنند کارگران بیمه شده را استخدام نکنند. بهمین دلیل زنان امکان اشتغال بیشتری را در این کارگاهها دارند و کارفرمایان استخدام زنان را ترجیح میدهند. اما بیمه های اجتماعی عمدتاً شامل بیمه بازنشستگی و درمانی و بطور محدودتری بیمه های از کار افتادگی، نقض عضو و حقوق بازنشستگی است. بعلاوه سابقه کار کارگر منوط به پرداخت حق بیمه است. کارگری که ٢٠ سال کار کرده است و ده سال حق بیمه پرداخته است تنها همین ده سال بعنوان سابقه کار او محسوب میشود. به دلیل محروم بودن این کارگران از هر گونه قانون کار و تامین اجتماعی، کارفرمایان این کارگاهها به طرز وحشیانه ایی آنها را استثمار می نمایند و هر اعتراضی از طرف کارگران به وضع موجودشان توام با اخراج خواهد بود. علاوه بر فقدان تامین اجتماعی برای کار در این کارگاهها به علت پایین بودن سطح تکنیک و عدم استانداردهای ایمنی و بهداشتی، بسیاری از کارگران به سرعت دچار بیماریهای مزمن چشمی- ریوی، رماتیسم و د یسک کمر و گردن می شوند. به علت شرایط دشوار کاری در این کارگاهها محرومیت از قانون کار و تامین اجتماعی، کارگران از اتحاد و همبستگی چندانی برخوردار نیستند و برای از دست ندادن کارشان دربسیاری مواقع به هر شرایطی تن می دهند در حالیکه به شرایط اسفناک خود آگاه هستند. بیشتر کارگران زنی که به دلایل مختلفی از کارخانجات بزرگ اخراج میشوند. جذب این کارگاهها میشوند. صاحبان کارگاهها برای استخدام این کارگران زن سر و دست می شکنند. چون رسماٌ حقوق آنها پایین تر از مردان است! این کارگاهها شامل کارگاههای پوشاک و خیاطی و غیره و ذالک میبا شد. بخش سوم: در این بخش زنان کارگری را شا مل میشود که اصلاً نشانی از آنها در آمار و ارقام وجود ندارد. اینها زنانی هستند، که در خانه های خود مشغول بکار هستند. البته منظور کار خانگی نیست، بلکه اشاره به آن کارهایی در خانه است که بعنوان صنعت خانگی شناخته شده است مانند کار بسته بندی مواد مختلف، بسته بندی کردن میوه، سبزی و زعفران، سر هم کردن قطعات الکتریکی ، لاستیک کلتاکت، بستن پیچ و...، کارخانه دستگاه الکتریکی از نیروی زنان در خانه برای بستن پیچ استفاده میکرد. اما دستمزد این بخش از زنان به قدری نازل است که حتی برخی از صاحبان کارخانه های بزرگ ترجیح می دهند بخشی از کار روزانه خود را به زنانی که در خانه کار می کنند، واگذار نمایند. بد ین ترتیب، کار فرمایان در بعضی هزینه های خود از جمله هزینه برق صرفه جویی می کنند. و از سوی دیگر هیچ گونه مزایایی نیز به این زنان کارگر نمی دهند. کارخانجات بزرگ نیز بر طبق یک برنامه ریزی که ترجیح می دهند از " نیروی کار سیال" استفاده نمایند بجای نیروی کار دائم و رسمی. میخواهند دست به انجام قرار دادهایی که این " نیروی کار سیا ل" را شامل می شوند بزنند. تعداد این بخش از کارگران زن در شرایط فعلی رو به افزایش است. بخش چهارم: در چند سال اخیر این نوع مشاغل برای زنان ایجاد شده است. زنانی که در شرکتهای پیمانکاری هستند. پیمان کار، طبق قرارداد ما بین خود و صاحب کار قرار داد کاری به نام خود می گیرد و بعد کارگران زن را برای انجام آن می گمارد. مانند نظافت چی برای مراکز تولیدی و یا خانه های ثروتمندان ، دستمزد این بخش از کارگران بسیار ناچیز است، بویژه پیمانکار آشکارا از دستمزد آنها می دوزدد. برای مثال اگرهشت هزار تومان بابت یک روز کار نظافت به نظافت چی تعلق بگیرد پیمانکار چهار هزار تومان آن را به جیب خود می ریزد. در این نوع قرارداد کار هیچ قانون و مقرراتی که دست و پای پیمانکاران را در این چپاول و استثمار ببندد- یا به داد این زنان کارگر برسد موجود نیست. در کشورهای جهان سوم با اتکاء به فرهنگ عقب مانده حاکم بر رابطه دو جنس، که ایران هم در زمرهٌ یکی از این کشورها محسوب میشود. جذب نیروی زنان در قالب کارهای موقت، نیم وقت خیلی متدوال میباشد. عدم سیستم حمایت اجتماعی، فقدان تشکل یابی، و فرهنگ و مناسبات عقب مانده مسلط و حاکم بر جامعه، همه اینها باعث میشود که زنان با شرایط سخت و طاقت فرسای کاری روبرو باشند. این زنان کارگر که در مناطق کارگری نشین متمرکز هستند. برای برون رفت از این شرایط فقط و فقط باید به نیروی طبقاتی خودشان و مردان کارگر همطبقه ایشان اتکاء نمایند. لازم است بار دیگر با وحدت طبقاتی خود وایجاد تشکلهای شورایی، همانطور که در انقلاب ۵٧ از پرچمداران آن محسوب میشد ند و بعنوان ارگانهای مستقیم اراده انقلابی برای یک دوره کوتاه بکار بردند. با بکار گیری این رسالت تاریخی و بکار بردن سنتهای قوی تشکلهای شورایی درایجاد تشکلهای توده ای کارگری تلاش نمایند. وظیفه ما سوسیالیست هایی که اهداف خود را رهایی طبقه کارگر از یوغ سرمایه قرار داده ایم. به ما حکم می کند که همگام و همراه با این زنان کارگر برای تغییر این شرایط نکبت بار مبارزه نماییم.