نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

زنان افغانستان با خودسوزی پیام خود را میرسانند!

افغانستان بدترین محل در جهان برای زن بودن است. اینرا  تنها گزارشات هر سالۀ سازمان ملل نه بلکه حوادثی که هر چند گاه توسط میدیا منعکس میگردد، ثابت میسازد. ماه و هفته یی نیست که  گزارشی از یک خودسوزی و یا قتل فجیعانۀ یک زن یا به دلیل ازدواج اجباری و یا عدم فرمانبرداری از شوهر یا اقارب وی،  منتشر نگردد . چندی قبل زن نوجوانی در ولایت کندز توسط شوهر و خانواده شوهر در دخمه ای محبوس و مورد بدترین شکنجه های غیر انسانی قرار گرفته بود، تصادفا با نیمه جان از چنگ مرگ نجات یافت. زنان زیادی اند که به جرم زائیدن  فرزند دختر مورد بدرفتاری قرار میگیرند و یا حتی وحشیانه به قتل میرسند. کشتن، بدرفتاری فیزیکی و روحی و کم ارزش دادن زنان، پدیدۀ جدیدی نیست  بلکه بخشی از واقعیت زنده گی اسارتبار و مملو از محرومیت  اکثریت زنان افغانستان در طول سده های متمادی بوده است. اما آنچه اخیرا در لیست سیاهروزی زنان اضافه شده، پدیدۀ وحشتناک خودسوزی و یا خودکشی زنان است. سادات دختر نوجوان پانزده ساله از هرات، یکی از آن قربانیان است که اخیرا در اعتراض به ازدواج اجباری با مردی دو برابر مسن تر از خود،  جسمش را به آتش کشید. 

 خودسوزی زنان در شرایط کنونی پیامهای زیادی به جامعه و جهان دارد. از جمله زنان افغانستان با آتش زدن خود میخواهند بگویند  که زنده گی یی که آنها در آن قرار دارند، یک جهنم واقعی است. بی تردید زنده گی یی که آنها از سر میگذرانند، هر لحظه اش سوختن و نابود شدن است و ازینرو آنان  ترجیح میدهند که یکبار بسوزند و نابود شوند تا هزاران بار. آنان میخواهند اینرا نیز به ما بگویند که درین شرایط بیچاره و تنهایند. نه کسی بداد آنها می رسد و نه کسی به کمک آنها می شتابد. آنها خود را در بیدادگاهی بنام افغانستان می یابند که  اکثریت باشندگان مرد آن  بیرحم  و سلطه گرند. همچنان خودسوزی آنها این  پیام بسیار مهم را  نیز در خود دارد که دیگر حوصله تاریخی زنان افغانستان بسر رسیده و وجدانِ  بیدار شده  بیش ازین به آنها اجازه نمیدهد که زنده گی را به هر قیمت و با  هرخواری و بیعدالتی تحمل کنند. آخرین پیام آنان  میتواند پاسخ  قاطع و دندان شکن به سیاستمداران، ایدئولوگهای و ریزه خواران وطنی “جامعه جهانی” باشد که  در برابرهر خواست در مورد آزادی و برابری زن به تیوری نسبیت فرهنگی و فرهنگ اسلامی توسل می جویند و زن افغانستانی و شرقی را شایسته آزاد زیستن و برابربودن نمیدانند. سیاستمداران ناتو بارها گفته اند و بعد ازین نیز تکرار خواهند کرد که مطالبات آزادی خواهی و برابری طلبی برای زنان افغانستان زیاده خواهی غیر واقعیست. ما میدانیم که سفسطه بازی و لفاظیهای توخالی آنها بیشتر ریشه در منافع سیاسی آنان دارد تا در واقعیت اجتماعی افغانستان.  سیاستمداران و صاحبنظران غربی که بیشتر از یکدهه با تمام ساز وبرگ اعم از نظامی و انجیوئی در افغانستان حضور داشته اند، از واقعیت جامعۀ افغانستان به قدر کافی مطلعند، اما منافع شان مخصوصا درین شرایط  با دفاع از حقوق زن در افغانستان جور در نمی آید. مسأله ایکه تازه گی ندارد و بیش از سه دهه است که تمام دولتها و میدیای غرب با تمام امکانات از احزاب و گروههای اسلامی و زن ستیز در به دست گرفتن قدرت حمایت کرده اند.  سیاهروزی روزافزون زن افغانستانی که حالا با خودسوزیها خود را ظاهر میسازد، نتیجۀ بلافصل تبانی و “اتحاد مقدس” ارتجاع اسلامی و امپریالیسم در طول بیشتر از سه دهۀ اخیر در کشور است.

آخرین پیام زنان قهرمان و جان باختۀ افغانستان جدی و روشن است. آنان بیش ازین حاضر نیستند که زنده گی در اسارت مردان  و بیعدالتیهای  گوناگون و غیر انسانی را تحمل نمایند. این شاید اولین جرقه هایی از یک حریق گسترده یی باشد که امروز از گوشه و کنار افغانستان بمشاهده می رسد. آیا  زنان با شهامت و آزادیخواه کشور با آتش زدن خود میتوانند به جان سرد جامعۀ اسیر و دربند ما نیز آتش  بزنند؟  آیا این زنان با خاگستر کردن خود زمینه را برای خاگستر شدن دشمنان آزادی زن در آینده نه چندان دور فراهم خواهند کرد؟ آزادی زنان و تامین حقوق برابر آنان با مردان که هر سال در 8 مارچ در سراسر جهان تجلیل میگردد، یک امر مهم اجتماعی و پیامد یک جنبش و حرکت بزرگ سیاسی و اجتماعی در جامعه است. این یک جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی است که همه نیروها ی استثمارگر و استبدادی را به مصاف می طلبد. در افغانستان مشخصا جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی به ویژه جنبش ازادی خواهی زنان باید از سر نعش منحوس نیروها و نهادهای اسلامی و سنتی  عبور کند. همانگونه که  بدون جنبش آزادی خواهی زن حرکت برابری طلبی و آزادی خواهی در یک جامعه  به طور کلی معنی ندارد،  جنبش آزادی خواهی زنان در غیاب جنبش برابری طلب و آزادی خواه عمومی تصوری  محض و سرابی بیش نیست . یا به عبارت ساده و روشن، جنبش آزادی خواهانۀ  زنان با جنبش سوسیالیستی در یک پیوند عمیق و ناگسستنی قرار دارد.

زنده باد هشتم مارچ، روز جهانی زن!

زنده باد سوسیالیسم!

کمیتۀ اجرائیۀ سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان