نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

سندیکای شرکت واحد و راهی دشوار

در دل مسائلی که اخیرا در سندیکای شرکت واحد پیش آمده، یک واقعیت مهم دارد تعیین تکلیف میشود. آنهم آینده سندیکای شرکت واحد و فعالین و دست اندرکاران آن است!

این مساله بر کسی پوشیده نبود که طی چند سال گذشته سندیکای شرکت واحد و اتحادیه کارگران هفت تپه مورد بیشترین و سخت ترین حملات منظم و سیستماتیک مشخصا دولت و دستگاه های امنیتی و سرکوبگر آن بودند. از همان ابتدای تشکیل و یا احیا آن تلاشهای بسیاری برای به شکست کشاندن این مبارزه  که کارگران را در شرکت واحد تهران و حومه و در مبارزه روزانه متشکل کرده بود صورت گرفت.همه  بر این مسأله و تأثیر  این فشارها برفلج کردن و زمین گیر شدن سندیکا و فعالیتهایش آگاه بودند. این فشارها تا حدی  بود که گاها  توان عملی و فعالیت عملی و متشکل در این سندیکا مورد سوال  قرار میگرفت و بدیهی است که کمبود ها و راه حل های مختلف برای رفع آن‌ها در عین حال  اختلافات را بیشتر دامن میزد. مزید بر دشواری های تاکنونی مسائل پیش آمده در هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد، این بخش از طبقه کارگر ایران و  سندیکا، را وارد دورانی سخت برای ادامه فعالیت و بقا این تشکیلات کرده است.  ما قبلا هم بر این مساله تاکید کردیم که هم زمانی تصمیم هیات مدیره سندیکای شرکت واحد در عزل منصور اسالو از ریاست هیئت مدیره، با کمپین کثیف جزای اسلامی، که از جانب “تعدادی از فعالین سندیکا”  شروع شده بود، اتفاقی نبود. این نامه در داخل و تشعشعات آن در خارج کشور فضا را برای صدور احکامی این چنینی بر علیه رئیس سابق هیات مدیره شرکت واحد فراهم کرده بود. هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد میتوانست عواقب چنین اقدام و لطمات آن را تشحیص دهد و به دامن این فضا نیفتد. متأسفانه این اتفاق نیفتاد. اما هنوز دیر نشده و میتوان جلوی لطمات و خسارات بعدی را گرفت.

با انتشار اطلاعیه هیات مدیره سندیکا مبنی بر عزل اسالو در دوم بهمن ۹۱، ابتدایی ترین کار هر فردی که به سرنوشت این تشکیلات کارگری علاقمند است، تعقییب مسئله و اظهار نظر در این مورد و بیان نگرانی در مورد سرنوشت سندیکا،  بود.

بدیهی بود که همزمان بورژوازی هم به دقت امر خود دال بر ادامه تلاش برای در هم شکستن این مبارزه مشترک و این سازمان کارگران، را دنبال کند. آنچه در این میان برای  بورژوازی و دولتش مهم است ادامه فشار و غیر قانونی کردن فعالیت سندیکای شرکت واحد، مجرم اعلام کردن فعالین و دست اندرکاران آن و بی‌اعتبار کردن فعالین آن و بالطبع  سندیکا است. بورژوازی سنتا از کوچکترین تفرقه و اختلاف در صفوف فعالین کارگری استفاده کرده و آنرا عامل فشار، سرکوب، بی‌اعتبار کردن فعالین کارگری و تشکلهای کارگری، دامن زدن به یأس در طبقه کارگر و اتحاد آن و در یک کلام عقب راندن مبارزه طبقه کارگر کرده است. ساده لوحی است اگر این واقعیت را در هر تصمیم و اقدامی ندیده گرفت.  نتیجتاً بسیار بدیهی است که در این ماجرا بورژوازی و دولت آن در تلاش برای در هم شکستن هر نوع امیدواری به ادامه فعالیت مشترک در میان کارگران و بویژه در  شرکت واحد است. این دریچه ای است که  بورژوازی همزمان طبقه کارگر و رهبران آن در بخشهای دیگر را نیز به چالش میکشد. تصادفی نیست که در این شرایط مساله غیر قانونی بودن فعالیت سندیکایی و  مجرم بودن فعالین آن یکبار دیگر از طرف دستگاههای تبلیغاتی سیستم جاری میشود.

در وضعیت فعلی سندیکای واحد و رهبری و فعالین آن باید این خطر را جدی بگیرند، متوجه خطر اینکه در معرض فشارهای بیشتر قرار خواهند گرفت و شرایط دشوار تری، که منجر به محدود شدن بیشتر فعالیتهایشان خواهد شد، باشند. اینکه بورژوازی و دم و دستگاه ضد کارگری آن با استفاده از اختلافات پیش آمده با همه توان در تلاش برای در هم شکستن این فعالیتها و ایجاد تفرقه بیشتر در صفوف آنان، بر خواهند آمد. اینکه بورژوازی علاوه بر حربه سرکوب از هر وسیله دیگری برای عقب راندن مبارزه طبقه کارگر استفاده میکند، و متأسفانه امروز زمینه و امکان دامن زدن به تفرقه فراهم شده است.

امروز دفاع از موجودیت، اتحاد و ادامه فعالیت سندیکای شرکت واحد وظیفه کارگران شرکت واحد و در راس آن هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد است. هر درجه از اختلاف، هر درجه از اشتباه و هر انتقادی از هر فرد یا جمعی نباید به پایه و بنیاد این تشکل، اهمیت آن در مبارزه طبقه کارگر و کارگران شرکت واحد کوچکترین لطمه ای وارد کند. باید به هر فرد یا هیئت مدیره سندیکا امکان ترمیم لطمات، جلب مجدد اعتماد و رفع اشتباهات را داد. این سنت کارگری و اتحاد و مبارزه متشکل کارگری است.  این امر بیش از هر فرد یا جمعی وظیفه هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد است. وظیفه حفظ اتحاد سندیکا، درست کردن فضای سالم، امن و رفیقانه در سندیکا، محکم کردن رابطه دیگر فعالین سندیکا و همه کارگران شرکت واحد با سندیکا بیش از هر  کس وظیفه هیئت مدیره این سندیکا است. این میتواند هم مانع ریزش سندیکا از درون، سلب اعتماد کارگران به آن شود و هم باعث درهم شکستن هر توطئه ای برای دامن زدن به تفرقه، نا امیدی به تشکلهای مستقل کارگری و بی اعتباری فعالین و رهبران کارگری و سرکوب آنان شود.

علیرغم هر انتقادی به اسالو یا هیئت مدیره سندیکا، هر تلاشی تحت هر نامی و از جانب هر فرد یا نهادی در مقابل امر حفظ اتحاد طبقاتی در سندیکای شرکت واحد و ادامه حیات آن، ضدکارگری است.

در حاشیه:

در این میان و از جانب یک کُر همنوا در “چپ” بعنوان دوست و دلسوز طبقه کارگر و گاها بعنوان وکیل و قیم هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد، به بهانه این مسأله مباحث دیگری طرح یا تعیین تکلیف میشود، انگار و ظاهرا تصمیم هیات مدیره دال بر عزل اسالو اتفاقی معمول بوده است، گویا رفتن اسالو وضعیت را بهبود میدهد و انگار اختلاف در هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد محملی برای طرح بحثهای نا مربوطشان در تقابل با مخالفینشان است و در این میان راهی برای همنظر پیدا کردن یافته اند.  این چپ ها پرداختن به مسائل جنبش کارگری همیشه بهانه‌ای برای رفع گرفتاریهای ذهنی و عقده های ماندگارشان بوده و متاسفانه هیچ گاه هیچ مسئولیتی در قبال متحد کردن کارگران با اتکا به مکانیزم خود طبقه نداشته است. امروز هم مسئله برای این طیف محمل طرح مجموعه ای از تصفیه حسابهای قدیمی تر شده است و در کمال بی مسئولیتی هر یک تلاش میکنند از آب گل الود ماهی بگیرند. علاوه بر این ظاهراً برای “مردان” جنبش کارگری و روشنفکران کاسبکار، این موضوع دستمایه خوبی شده است تا هم مسئله را به مسیر دیگری ببرند و هم در این وسط نرخ کالاهای بنجل خود را بالا ببرند. “چپی” با کوله باری از تعلقات و فرهنگ عقب‌مانده سنتی و آل احمدی در این ماجرا مشغول  درفشانی اند و کُر کنونی عجیب بر سر این موضوع هم نواست! اینها همزمانی فتوا و حکم محکومیت علیه اسالو و مریم ضیا  با اطلاعیه هیئت مدیره را به این دلیل نمیتوانند “ببینید” چون  یا بر حسب “تصادف” خود از نویسندگان  نامه “تعدادی از فعالین سندیکا” بوده اند و یا مشاورین  نویسندگان!  آنچه زیر شعارها و قیافه های کراوات زده “ندیدن” و “متوجه” نشدن پنهان میشود، تائید و یا همراهی شدن با فضای متعفن  سرشار از فرهنگ و اخلاقیات پوسیده و عقب‌مانده شرقی و اسلامی است، که در نامه ” تعدادی از فعالین سندیکا” خود را نشان داده است.

دوستان! قبل از هر چیز لازم است ابتدا با این فضا تعیین تکلیف کنید! فرصت برای پرداختن به همه مسائل دیگر هست.

agolchini@gmail.com

۱۱ بهمن ۹۱

۳۱ ژانویه ۱۳