نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

مبارزه بر سر حداقل دستمزد، مبارزه برای سرنگونی رژیم است!

یک بار دیگر به آخر سال نزدیک می شویم و مبارزه بر سر حداقل دستمزد نیز بار دیگر بر سر میز فعالین و رهبران کارگری و همچنین ما توده کارگران قرار گرفته است. کارگران، حتی اگر از موقعیت معیشتی خود نیز حرکت کنند، باید قال قضیه را کنده و کار این رژیم جهل و تولید فقر را یکسره کنند. موقعیت رژیم امسال حتی بحرانی تر از سالهای پیش است. از یک طرف جناح‌های رژیم دارند گلوی همدیگر را پاره می کنند و از طرف دیگر، جامعه‌ای که در حال انفجار است و در پیشاپیش آن کارگرانی که نان شبشان گرو گرفته شده است، مترصد فرصتی هستند که کار همه باند و جناحها را برای همیشه یکسره کنند. این را ما بارها و بارها و بخصوص در سال ٨٨ و بدنبال انتخابات ریاست جمهوری اسلامی به وضوح و بلاواسطه شاهد بودیم.  گفتم که کارگران باید این رژیم را بیاندازند؛ چرا که نه تنها خود کارگران این واقعیت تلخ را با گرسنه سر بر بالین گذاشتن کودکانشان لمس می کنند، بلکه قریب به اتفاق سران این رژیمی که جامعه را به گرسنگی محکوم کرده است نیز به این امر اعتراف می کنند. تنها کافی است سری به مطبوعات مجاز در آن کشور بزنید تا از قول خود امام جمعه های مفتخورشان تا نمایندگان مجالس اسلامی و غیره ببینید که چگونه اعتراف می کنند جامعه را به تباهی کشانده اند! برای مثال کمیته دستمزد “کانون عالی انجمن های صنفی کارگری ایران” که یک نهاد دولتی است، بر طبق محاسبات خود اعلام کرده است دستمزد متناسب با خط فقر در سال ٩٢ برابر با ١٨ میلیون ریال خواهد بود. یکی از اعضای هیأت مدیره “کانون عالی کارفرمایان” به نام حمزه درواری نیز گفته است: “حقوق کارگر پنج برابر هم شود معیشتش در خطر است.” او اعتراف می کند که رژیم نمی گذارد حقوق کارگران افزایش یابد: “از یک طرف می گوییم حقوق کارگران نباید افزایش یابد اما این حرف غیرمنطقی است چون تورم و مشکلات بر جامعه حاکم است و به شخصه اعتقاد دارم اگر کارگران یک میلیون و ۵٠٠ ‌هزار تومان هم حقوق بگیرند باز هم به نسبت تورمی که احساس می‌شود در خط فقر قرار دارند.” با این حال اینها اما قصد ندارند که چیزی بر حداقل دستمزد سال ١٣٩١، که به گفته خود همین شخص حداقل ۵ برابر کمتر از خط فقر است، اضافه کنند. می گوید: “کارفرما نمی‌تواند حتی یک درصد هم به حقوق کارگر اضافه کند.”

مبارزه اما ادامه دارد
این گستاخی ای که مقامات رژیم اعلام می کنند زندگی خانواده کارگری با حتی یک و نیم میلیون تومان هم نمی چرخد، اما حاضر نیستند حتی یک درصد هم بر حداقل دستمزد سال ١٣٩١ بیافزایند، باید با یک اعتراض یکپارچه و متحد کل جنبش کارگری جواب بگیرد. “کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران” که یک نهاد دولتی محل تجمع تعدادی مزدور رژیم در بین کارگران است، خود اعتراف کرده است که “حداقل دستمزد واقعی در جمهوری اسلامی نتوانسته است تأمین کننده حتی نیاز “کالریک” کارگران شود و بصورت اجتناب ناپذیری عوارض متعددی چون پدیده پر کاری کارگران (چند شیفت کار کردن)، اضافه کاری آنان و … را ناشی شده است. این امر گذشته از لطماتی بر پیکره نحیف اشتغال، ناهنجاریهای اجتماعی نیز به بار می آورد.” رسما اعتراف کرده اند که این همه قتل و جنایتی که در آن جامعه به اسم اعدام به راه انداخته اند، ناشی از این حداقل دستمزدی است که کارگران را به “ناهنجاریهای اجتماعی” سوق می دهد! برای ما نیز همین اعتراف یعنی مبارزه برای برچیدن این وضعیت!
امروزه در ایران، بطور واقعی روزی نیست که ما شاهد اعتراضات قدرتمندی از جانب کارگران نباشیم. همه این اعتراضات هم عمدتا حول همین مسئله دستمزد و ناکافی بودن آن دور می زند. حرکت جمع آوری امضاها از کارگران و تحصن و اعتراض فعالین کارگری هماهنگ کننده این جمع آوری امضاها در روز ٢٨ آذر ٩١ جلوی مجلس اسلامی، یک رودروئی بلاواسطه بر سر حداقل دستمزد و اینکه رهبران و فعالین مستقل کارگری باید در تصمیم گیری دستمزد کارگران دست داشته باشند، بود. جمهوری اسلامی تا بحال تعدادی دزد شریک جرم از خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار، تحت عنوان “نمایندگان کارگران” در تحمیل شرایط فقر مطلق به کارگران به جامعه معرفی کرده و از این طریق به اصطلاح خود، کارگران را نیز دخالت داده است! پروین محمدی، از اعضای هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و یکی از هماهنگ کنندگان امضاهای فوق، می گوید: “از جانب کانون عالی شورای اسلامی به زیر مجموعه هایشان دستور داده شد در کارخانجات جلوی این حرکت را (جمع آوری امضا از کارگران) بگیرند و نگذارند کارگران امضا جمع آوری کنند.” یعنی همان دزدهایی که اعتراف کرده اند که ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از وضعیت دستمزدها در این کشور است، جلوی جمع آوری امضای کارگران برای اعتراض به وضعیت حداقل دستمزد را گرفته اند! و توقع کمی نخواهد بود اگر مبارزه برای افزایش دستمزد با مبارزه برای برچیدن بساط نهادهای سرکوب رژیم در محیط کار، تحت عنوان شورای اسلامی کار و انجمنهای صنفی و غیره گره بخورد و همزمان به پیش برود.

من هنوز رقمی از اینکه فعالین و رهبران کارگری در ایران چه میزان حداقل دستمزد پیشنهاد کرده و حول آن بحث و گفتگو راه انداخته اند، ندیده ام. اما بنابر اعترافات رژیمی ها که حداقل دستمزد ١٨ میلیون ریال هم کفاف نمی کند؛ و بنابر اظهارات پروین محمدی که “هر میزان درصد افزایشی بر این حقوق ٣٩٠ هزار تومانی بی معنا خواهد بود، چرا اگر ١٠٠ درصد هم اضافه کنند باز به رقم یک سوم خط فقر میرسیم که پاسگوی جامعه نیست. همانطور که تمام کالاها از ارز تبعیت میکنند، مزد ما کارگران نیز باید با نوسانات ارز محاسبه گردد، چرا که ما سالهاست با ریال حقوق میگیریم و با دلار خرج میکنیم.” باید جامعه را حول یک مبارزه برای سرنگونی رژیم و حول خواست زندگی کردن سازمان داد. جمهوری اسلامی نان شب کارگران و کودکانشان را گرو گرفته است و ما کارگران هم جز سرنگونی آن به چیز کمتری نمی توانیم رضایت بدهیم!
۴ فوریه ٢٠١٣