نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

روز زن چیست ؟

روز زن

فوریه ۱٩۱۳

روز زن چیست؟ آیا برگزاری این روز واقعأ ضرورت دارد؟ آیا “روز زن” به نوعی امتیاز دادن به زنان بورژوا، به فمینیستهای طرفداران حق رأی (زنان) به حساب نمی آید؟ آیا این روز به وحدت جنبش کارگری آسیب وارد نمی کند؟

این سوالات هنوز در روسیه شنیده میشود، اگر چه در خارج از کشور چنین سوالاتی شنیده نمی شود. زندگی به خودی خود پاسخ روشن و کاملی به سوالات میدهد. “روز زن” حلقه ای از زنجیره نیرومند جنبش کارگری زنان است. بیست سال قبل اتحادیه های کاری شامل گروههای کوچکی از زنان شاغل پراکنده در اینجا و آنجا بود که بطور پراکنده به صفوف حزب کارگری پیوسته بودند.  

 اما، امروز اتحادیه های کارگری انگلیسی بیش از دویست زار عضو دارند، در آلمان حدود دویست هزار زن، عضو در اتحادیه های کارگری و صدوپنجاه هزار زن، احزاب کارگری هستند، و در اطریش چهل و هفت هزار زن عضو اتحادیه و حدود بیست هزار نفر عضو حزب هستند. همه جا- در ایتالیا، در یوگسلاوی، دانمارک، سوئد، نروژ و سوئیس- زنان طبقه کارگر در حال سازماندهی خود میباشد. ارتش زنان سوسیالیست تقریبأ یک میلیون عضو دارد. یک نیروی قوی! نیروئی که قدرت های اپطن جهان باید زمانی که موضوعاتی نظیر هزینه زندگی، بیمه زایمان، کار پرورش و تربیت کودک و قوانین حمایت از کار زنان را به بحث جهت تدوین و تصویب قانون می گذارند، آنرا به رسمیت بشناسند.

روزگاری، مردها فکر می کردند که فقط آنان میبایست فشار مبارزه علیه سرمایه را بر روی شانه های خود تحمل کنند، که فقط آنان می بایست با “دنیای کهنه” بجنگند بدون کمک زنان هم طبقه ای شان. اما، از زمانیکه زنان طبقه کارگر به صف مبارزه انسان هایی که نیروی کارشان را میفروشند، زنانی که با لاجبار به دلیل نیاز- و به دلیل اینکه همسرانشان و یا پدرانشان بیکار شده اند، به بازار کار رانده شدند- کارگران مرد این واقعیت را تشخیص دادند که تنها گذاشتن زنان و رها کردن آنها در ناآگاهی طبقاتی در عمل به هدفهای مبارزاتی خود آنها لطمه زده و مانعی در متحقق شدن اهداف آنها میباشد. به این دلیل که:

“هر اندازه صفوف مبارزین آگاه وسیعتر باشد، به همان اندهزه امکان پیروزی بیشتر خواهد بود”. زنی که از طلوع تا غروب در آشپزخانه کار می کند، زنی که نه حقوقی در جامعه دارد، نه در دولت حقوقی دارد و نه دارای حقوقی در خانواده است، چه میزان آگاهی طبقاتی میتواند کسب کند؟ در حقیقت، در چنین وضعیتی، زن نمی تواند قار باشد که از خود “عقیده و نظر” داشته باشد چرا که کلیه امور او تحت فرمان و اراده پدر و یا همسر وی میباشد.

عقب ماندگی و بی حقوقی زنان، بی تفاوتی و بی علاقگی آنان نسبت به مسایل، نه تنها سودی به حال طبقه کارگر ندارد، بلکه در واقع ضرری مستقیم به این طبقه است. اما، چگونه میشود زنان کارگر را بیدار و آگاه کرد؟ چگونه باید آنان را به شرکت در جنبش تشویق نمود؟

سوسیال دموکراسی خارج از کشور راه حلهای درست را سریعأ پیدا نکرد. در های سازمانهای کارگری (را) به روی زنان کارگر باز گذاشته بودند، با این وجود، تعداد کمی به آن وارد شدند. چرا؟

به دلیل آنکه طبقه کارگر در ابتدا تشخیص نداد که یک زن کارگر، از منظر قانون و اجتماع محروم ترین عضو طبقه کارگر است، به دلیل آنکه به او نهیب زده شده است، مرعوب شده است، از زاویه حقوقی قرنها مورد شکنجه قرار گرفته است، و برای اینکه بتوان در جان و دل او اثر گذار بود باید با کلامی قابل فهم و آشنا از محرومیت حقوقی او بعنوان یک زن، سخن گفت.

در ابتدا؛ کارگران بلادرنگ این واقعیت را درک نکردند که: در این دنیای پر از محرومیت و استثمار، زن نه تنها بعنوان یک فروشنده نیروی کارش، “بلکه” بعنوان یک مادر و بعنوان یک زن نیز مورد ستم و سرکوب قرار میگیرد.

زمانی که حزب سوسیالیستی کارگران به این واقعیت پی برد، شجاعانه به حمایت و دفاع از زنان در هر دو مورد- چه بعنوان یک کارگر مزد بگیر، چه بعنوان یک زن و یک مادر- بپا خاست. با همین هدف، سوسیالیست ها در هر کشوری در دفاع از حقوق زنان کارگر شروع به طرح مطالبات ویژه ای- از جمله برقراری بیمه برای مادران و کودکان، حقوق سیاسی برای زنان- نمودند. و در همین راستا، هر اندازه که احزاب کارگری- و همچنین خود کارگران زن- با روشنی هرچه بیشتر اهمیت زاویه دوم را درک کردند، با میل و رغبت بیشتری به این احزاب پیوسته، و بیشتر به این امر پی بردند که احزاب مذکور مدافعان واقعی آنها می باشند، و طبقه کارگر در راستای مطالبات عاجل و ویژه آنها نیز مبارزه می کند. در این رابطه زنان کارگر خود نیز با سازماندهی منظم و آگاهانه شان برای ثابت کردن این امر تلاش می کنند. اکنون بار این کار، یعنی جذب هرچه بیشتر زنان کارگر به جنبش سوسیالیستی بر دوش خود زنان است. احزاب سوسیالیستی در هر کشوری، کمیته ها، هیئت ها و بخش های ویژه زنان برقرار نموده اند.

کمیته های زنان در بین بخش وسیعی از جمیعت زنانی که از نظر سیاسی هنوز از آگاهیهای لازم برخوردار نیستند فعالیت کرده و آنان را آگاه و سازماندهی می کنند. به همین طریق این کمیته ها آن دسته از موضوعات و خواسته های مطرح شده که بیشترین تاثیر در موقعیت زنان را دارند بررسی می کنند، موضوعات و خواسته هائی نظیر: حمایت و امتیازاتی برای زنان باردار و شیرده، تنظیم و برقراری آیین نامه های قانونی برای کارگران زن؛ مبارزه علیه تن فروشی و مرگ و میر نوزادان، مطالبه حقوق سیاسی برای زنان، بهبود مسکن، مبارزه با افزایش هزینه های زندگی و غیره.

در نتیجه، زنان کارگر در عین حال که بعنوان اعضای این حزب برای پیشبرد اهداف عمومی طبقاتی خود مبارزه می کند، همزمان نیز با مطرح کردن نیازها و مطالبات ویزه خود- بعنوان یک زن، یک مادر و بانوی خانواده- آنها را به پیش میبرند. در “روز زن” ، زنان، تظاهراتی که توسط خود آنها برعلیه بی حقوقی خویش سازماندهی شده را بر پا می کند.

اما بعضی ها خواهند گفت: چرا “روز زن” ویژه، چرا اعلامیه های ویژه زنان کارگر، چرا جلسات و کنفرانس های ویژه زنان طبقه کارگر؟ چرا بدین طریق زنان کارگر را از بقیه طبقه کارگر جدا می کنید؟ آیا این کار در نهایت قایل شدن یک امتیاز ویژ] برای فمینیستها و بورژواهای طرفدار حق رأی (برای زنان) نیست؟

تنها آن کسانی که تفاوتهای ریشه ای مابین جنبش زنان سوسیالیست و بورژواهای طرفدار حق رأی را درک نکرده باشند، چنین طرز تفکری دارند.

هدف فمینیستها چیست؟ هدف آنها کسب موقعیت مشابه، قدرت مشابه و حقوق مشابه همانند موقعیت هایی می باشد که در حال حاضر همسرانشان، پدرانشان و برادرانشان در جامعه سرمایه داری از آنها برخوردار هستند.

هدف زنان کارگر چیست؟ هدف آنها از میان بردن و لغو امتیازاتی است که از رابطه های ارثی و یا دارائی افراد نشات گرفته است. برای زن کارگر فرق نمی کند که “کارفرما” زن باشد یا مرد. به این دلیل که زن کارگر قادر خواهد شد که به همراه تمام اعضاء طبقه خود شرایط کاری خود را بهبود بخشد.

فمینیستها همیشه و در همه جا حقوق برابر می خواهند. زنان کارگر پاشخ می دهمد: ما خواهان احقاق حقوق همه شهروندان هستیم، چه مرد و چه زن. اما در همان حال، این واقعیت را هم حاضر نیستیم فراموش کنیم که ما نه تنها کارگر و شهروند هستیم، بلکه مادر نیز هستیم! و بعنوان مادران، بعنوان زنانی که خالقان آینده اند، ما خواهان مطالبات ویژه ای نسبت به شرایط خود و فرزندانمان هستیم و خواستار حمایت های ویژه از طرف دولت و جامعه میباشیم.

فمینیستها برای بدست آوردن حقوق سیاسی مبارزه میکنند، بهررو، در اینجا جهت و راه ما جدا است. برای زنان بورژوا، حقوق سیاسی بسادگی به این مفهوم است که خودشان را مجاز بدانند که در دنیایی که بر مبنای استثمار توده زحمتکش پایه ریزی شده، اموراتشان را راحت تر و مصون تر به پیش برند. در حالی که، برای زنان کارگر، حقوق سیاسی تنها یک گام در امتداد راهی سخت و دشوار می باشد که منجر به حاکمیت نیروی کار می گردد.

مسیری مبارزاتی زنان کارگر و بورژواهای طرفدار حق رأی، مدتها قبل از هم جدا شده اند. در حقیقت، جریان زندگی، مابین اهداف و افقهای مبارزاتی این دو، تفاوت بسیار بزرگی قرار داده است. اختلافهای بسیار عظیمی مابین منافع یک زن کارگر و منافع یک خانم مالک وجود دارد، بین یک خدمتکار و کسی که ارباب او میباشد تضادهای بسیار بزرگی نهفته است….. هیچگونه همسوئی؛ هیچ نقطه تلاقی و هیچگونه امکان آشتی میان این دو، نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد.

بنابراین، مردان کارگر نباید از برگزار شدن روز ویژه ای به نام روز زن، یا از کنفرانسهای ویژه زنان کارگر، و یا از نشریات ویژه زنان کارگر وحشت داشته باشند. هرگونه شکل روشن و مشخص فعالیت در بین زنان طبقه کارگر، در واقع وسیله ای است در جهت آگاهی زنان کارگر و کشاندن آنان به سمت صفوف انسانهایی که برای آینده ای بهتر مبارزه میکنند. روز زن و هر گونه کوشش و تلاش خستگی ناپذیری که در جهت روشنگری در میان زنان کارگر و خودآگاهی آنان صورت گرفته، نه در جهت تفرقه، بلکه در خدمت اتحاد طبقه کارگر قرار دارد.

باشد که احساس شعف خدمت به طبقه کارگر در راستای نیل به اهداف مشترک طبقاتی و همزمان خدمت در راه مبارزه برای رهائی زن الهام بخش زنان کارگر برای شرکت در جنشن روز زن گردد.

پراودا شماره چهل، ۱٧ فوریه ۱٩۱۳ ، سنت پیترزبورگ

پانویس

(۱) مقاله “روز زن” نوشته الکساندرا کولنتای در روزنامه پراودا یک هفته قبل از تنها باری که در روسیه روز زن برگزار می شد منتشر گردید. این جشن در “روز همبستگی سراسری زنان طبقه کارگر” در ۲۳ فوریه (٨ مارس) ۱٩۱۳ برگزار گردید. در سنت پیترزبورگ این روز، روز کمپن علیه بی حقوقی اقتصادی و سیاسی زنان کارگر، برای اتحاد طبقه کارگر، و برای هوشیاری طبقاتی و خودآکاهی مابین زنان کارگر نام گرفت.

برگردان: صبا راهی

از سایت نشریه تئوریک - تحقیقی سازمان سوسیالیست های کارگری افغانستان