نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

پایان مضحکه انتخاباتی و بیرون آمدن روحانی از صندوق

با پایان مضحکه انتخابات یک آخوند معتدل که قرار است در قالب تنظیم کننده روابط بین جناح های درون و بیرون حکومت ظاهر شود و کدورت ناشی کم لطفی به رهبر در جریان سال ۸۸ را برطرف نماید و دسترسی به قدرت و ثروت جامعه را برای همه نیروهای وفادار به نظام را مهیا نماید، از صندوق بیرون آمد.  

 رفسنجانی را رد صلاحیت کردند، چرا که ورود او با وزنی که در میان اصلاح طلبان و بخشی از اصول گرایان و همچنین آیت الله های ریز و درشت داشت می توانست در شرایط بشدت بحرانی امروز، موقعیت تضعیف شده ولی فقیه را تشدید کند و تناسب را به ضرر خامنه ای عوض نماید. اما بدنبال حذف رفسنجانی، دو حساب پس داده معتدل را که یک سرشان به رفسنجانی و خاتمی و سر دیگرشان به خامنه ای وصل است در لیست هشت کاندید مورد توافق ولی فقیه و شورای نگهبان قرار دادند. خامنه ای در این حرکت یک گام به پیش و نیم گام به پس بر داشت و با نیم کلاج، راه را برای اصلاح طلبان باز گذاشت، خاتمی چراغ سبز رهبر را فهمید و با درخواست گناره گیری از عارف به نفع روحانی و جواب مثبت عارف به این پیش نهاد،از او قدردانی کرد. سپس رفسنجانی و خاتمی حمایت کامل خود را از روحانی به عنوان کاندید خود و اصلاح طلبان اعلام کردند، خامنه ای نیز غیر مستقیم این را به فال نیک گرفت و در آخرین سخنرانیش اعلام کرد من از هیچ کاندیدی حمایت نمیکنم و همه آنها لایق این مسئولیت هستند، و از مخالفان رژیم نیز خواست تا در مضحکه انتخاباتی شرکت نمایند. این دیالوگ تاکتیکی، روحانی را که مهره کم وزن تری بود و رابطه نزدیکی با طرفین داشت وارد میدان کرد. در این پروسه میدان محدودی برای بازی در اختیار رفسنجانی و اصلاح طلبان حکومتی قرار گرفت و تعادلی بر قرار شد تا هم کنترل از دست خامنه ای خارج نشود و هم جریان اصلاحات نیز خونی در رگ هایش به جریان افتد. جناح های جمهوری اسلامی از اصولی گرا تا اصلاح طلب و معتدل، سر و تهی یک کرباسند، از یک جنس و متعلق به یک جنبش اجتماعی واحد هستند. بدون اصلاح طلبان حکومتی، بیش از خاکستری از جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند و با پایان جمهوری اسلامی اصلاح طلبان نیز فلسفه وجودی خود را از دست خواهند داد. ‌

جمهوری اسلامی و ریاست جمهوری روحانی
روحانی نیز مثل سایر مهره های حساب پس داده جمهوری اسلامی برای کمک به بقای جمهوری اسلامی، ایجاد تعادل بین جناحهای داخل و خارج رژیم، اعلام آتش بس موقت در درون جمهوری اسلامی، کاهش التهاب اجتماعی و پیام تعامل با غرب، سر از صندوق های رای در آورد، روحانی تلاش میکند موقتا تعادل و توازن قوا جدیدی بین خامنه ای و اصولگرایان طرفدارش را با رفسنجانی، خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی برقرار نماید، پروسه ای که میتواند هم کاهش اعتبار رفسنجانی در دوران احمدی نژاد جبران کند و هم از به چالش کشیده شدن خامنه ای جلو گیری نماید و هم طی پروسه ای راه ورود مجدد اصلاح طلبان حکومتی را به صحنه سیاست هموار نماید. البته نه با برش سابق، ولی به هر حال آنها را از خماری بعد از شکست سال ۸۸ بیرون می آورد و احتمالا به دایر شدن مجدد دفتر و دستکشان منجر شود. اما گوش بزنگ تر و محتاط تر عمل خواهند کرد و تلاش خواهند کرد در ارتباط با روحانی و در تعامل با خامنه ای روابط با غرب را تنظیم کنند و مقداری از فشار تحریم ها را کاهش دهند. ائتلاف و مدارای خامنه ای با جریان اصلاحات و رفسنجانی از طریق مهره ای مثل روحانی نیاز این دوره بود. طرفین با مهارت عمل کردند و توانستند مردم را پای صندوق ها بکشانند، بدون اینکه مجرای سال ۸۸ تکرار شود.
اما پیام روحانی نیز مانند پیش کسوتانش موقت و زود گذر است،  قبلا بزرگترهای جمهوری اسلامی مثل رفسنجانی و خاتمی نیز نتوانستنند آنرا عملی کنند و امروز که جمهوری اسلامی در منگنه داخلی و بین المللی، در حال سپری کردن بدترین دوران حیاتش است، به طریق اولی عملی نیست. رابطه با غرب، جمهوری اسلامی را با معادلات پیچیده ای روبرو میکند که بهم خوردن این معادلات هویت جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرد. در منطقه باید تکلیف خود را با سوریه، حزب الله و بخشی از جریانات اسلامی در عراق روشن کند و در داخل ایران باید خود را برای یک موج گسترده از تعرض فرهنگی مدرن که با مختصات سیاسی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در تناقض و تقابل قرار میگیرد آماده نماید. جواب توقعات جامعه متمدن ایران، جواب به مطالبات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، کارگران، زنان و جوانان از عهده جناح های جمهوری اسلامی خارج است و روحانی نیز بیش از پیشینیان خود کاری نمیتواند انجام دهد، و مجددا تناقضات ذاتی جمهوری اسلامی سر باز میکند و شکاف درونی را عمیق تر و کشمکش و جنگ جناح ها را حادتر مینماید.
شرکت بخشی از مردم در نمایش انتخابات
۲۸ در صد از واجدین شرایط در این نمایش سخیف شرکت نکردند که حدود ۱۵ میلیون نفر را شامل میشود و این در شرایط کنونی نه محکمی به جمهوری اسلامی است، این در صد قابل توجه باید به الگوی برای کسانی که هیچ منفعتی در بقای جمهوری اسلامی ندارند و به نادرست در این مضحکه شرکت کردند تبدیل شود، از این طریق جمهوری اسلامی به انزوای بیشتری رانده میشود و  دستش از تعرض به هستی مردم کوتاه میشود.
آمارجمهوری اسلامی در مورد میزان شرکت کننده گان اعتباری ندارد، اما در خلاء یک آلترناتیو رادیکال و انقلابی سیکل پراگماتیستی رای دادن و متوصل شدن به کاندیدی که در تبلیغات و در مقابل دوربین معتدل ظاهر میشود و از حمایت اصلاح طلبان حکومتی نیز بر خوردار میشود، میتواند در هر مضحکه انتخاباتی تکرار شود، و بخشی از مردم را به پای صندوق ها بکشاند. رای به روحانی نیز تکرار این سیکل باطل است. رای به روحانی از نظر رای دهنده گان دهن کجی به خامنه ای است. تلاش رای دهنده گان برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع و ایجاد روزنه ای برای نفس کشیدن است، اما تلاش و حرکتی بی ثمر و نادرست. شادی و رقص خیابانی، رای دهنده گان نیز به نمایش گذاشتن بخشی از منویات درونی و اعلام تنفر از فضای بسته و جهنمی است که جمهوری اسلامی به جامعه ایران تحمیل نموده است، و لحظه ای است جهت رها نمودن خود از فشار فرهنگی که جامعه را خفه کرده است. اما رای دادن به هر کاندیدی و با هر نیتی نادرست و دودش به چشم مردم ایران برمیگردد، همچنانکه هشت سال حکومت خاتمی هیچ یک از مطالبات جامعه را جوابگو نبود، روحانی نیز سر سوزنی در راستای بهبود زندگی کارگران و مردم فاقد سرمایه قدم بر نمیدارد و نمیتواند بردارد. رای که به صندوق انداخته میشود، جمهوری اسلامی را از حضیض در میآورد و با جار و جنجال آنرا در بوق وکرنا میدمد تا رو به داخل و خارج آنرا نشانه مشروعیت خود قلمداد کند. رای مردم وثیقه و ابزاری است، که دولت با مراجعه به آن برای مطالبات کارگران بیش از سابق شانه بالا میاندازد و دستش برای سرکوب اعتراض و مبارزه مردم بازتر میشود. هنوز جوهر مهر انگشتان رای دهنده گان خشک نشده که خاتمی با گستاخی و بی شرمی در مقابل مردم دهن باز میکند و میگوید، “مواظب  باشیم شتاب زدگی نکنیم که توقعات بیجا از دولت ایجاد نشود؛ دولت معجزه نمی‌تواند بکند. اگر مردم برای حفظ نظام از تغییر می‌گویند، رویکردها تغییر کند و اندک اندک پیش برویم. فردا تورم و بیکاری ویران کننده از بین نخواهد رفت و روابط خارجی اصلاح نخواهد شد. نباید این توقعات را داشته باشیم”. همین کاملا نشان میدهد که آرای که به صندوق ها ریخته شده است نه تنها به پس زدن دولت در مقابل مردم منجر نمیشود، بلکه به ابزاری در دست دولت و حتی اصلاح طلبان حکومتی برای عقب راندن مردم و سرکوب اعتراضات کارگران، زنان و جوانان تبدیل خواهد شد. گفته خاتمی فقط چند روز بعد از انتخابات چهره اصلاح طلبان حکومتی را بار دیگر تمام قد در مقابل کسانیکه با هرنیتی به روحانی رای دادند قرار میدهد و نشان میدهد تمام جناح های بیرون و درون حکومت سر و ته یک کرباسند و تمام تلاششان حفظ و بقای جمهوری اسلامی است.
مردم از نظام اسلامی ایران متنفرند، چرا که طی ۳۴ سال حاکمیت سیاهش به غیر از سرکوب، شکنجه، کشتار، اعدام، فقر، بیکاری، اعتیاد، فحشا، سنگسار، دخالت در زندگی خصوصی مردم، بی حرمتی به‌ انسان، بی حقوق کردن زن و سوق دادن جامعه به سیاهی و تباهی، عمل مثبتی از جانیان اسلامی سرمایه ندیده اند و هیچ گشایش سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی را در زندگی اجتماعی خود مشاهده نکرده اند. هر انسانی که یک جو تمدن داشته باشد، با اوباشان و آدمکشان اسلامی سرمایه وجهنمی که برای اکثریت جامعه ایران بوجود آورده، مخالف است، کارگران، زنان، جوانان این حکومت را دون شئن خود میدانند و مردم از هر فرصتی برای چوب لای چرخ جمهوری اسلامی گذاشتن استفاده میکنند تا قدمی او را به مرگ نزدک کنند. به غیر از اقلیتی از سرمایه دارن که با رفتن جمهوری اسلامی منافعشان به خطر میافتد و جمعی که روزیشان از طریق جمهوری اسلامی تامین میشود. بقیه مردم خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند.

برای آنکه این سناریو هر چهار سال یک بار تکرار نشود، برای خاتمه دادن به بازی رای به جناحی در مقابل جناح دیگر، باید کمونیستها قوی شوند، باید تلاش نمایند بخشی قابل توجهی از جوانان و زنان معترض را با خود همراه نمایند، باید حزب حکمتیست بخشی از رهبران رادیکال و کمونیست طبقه کارگر را به سیاست های خود جلب نماید. باید تشکیلات حزبی خود را در داخل و خارج گسترش دهد. باید رادیکالسم و سازش ناپذیری خود را در مقابل نظام سرمایه داری و جمهوری اسلامی به پرچم قدرتمندی در جامعه تبدیل نماید. باید به نقد همه جانبه و بدون تخفیف ناسیونالیسم و اپوزیسیون بورژوای رژیم پرداخت، باید آلترناتیو سازی سناریو سیاهی آنها را نقد و افشا کرد و نهایتا پایان این مضحکه سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی سرمایه توسط کارگران و مردم متنفر از جمهوری اسلامی است.


۲۰۱۳/۰۶/۲۷