از دست های گرم تو
کودکان توامان آغوش خویش
سخن ها می توان گفت
غم نان اگر بگذارد
* * * نغمه در نغمه در افکنده
ای مسیح مادر ای خورشید
از مهربانی بی دریغ جانت
با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد
* * *
رنگ ها در رنگ ها دویده
از رنگین کمان بهاری تو
که سراپرده در این باغ خزان رسیده بر افراشته است
نقش ها می توانم زد
غم نان اگر بگذارد
* * *
چشمه ساری در دل و آبشاری در کف
آفتابی در نگاه و فرشته ای در پیراهن
از انسانی که تویی
قصه ها توانم کرد
غم نان اگر بگذارد
۱۱ اردیبهشت ، اول ماه می ، روز کارگر است. روزی که کارگران جهان با برپایی تظاهرات و میتنیگ و آکسیون ها همبستگیشان را برعلیه جهان سرمایه داری نشان میدهند… کارگران دنیا با آگاهی به این موضوع که سیستم سرمایه داری بر پایه ی کالا شدگی نیروی کار آنها استوار شده، مخالفت خود را با شرکت دراین تجمعات و آکسیون ها و اعتراضات توده ای و تعطیل کردن کارشان در کارخانه ها و ادارات و کارگاه ها نشان میدهند. طبقه ی کارگر در مقابل مبلغ ناچیزی که از کارفرمایان دریافت میکند نیروی کار خویش را میفروشد، در این میان معامله ی ظاهرن برابری صورت میگیرد، اما در پشت این معاملهی به ظاهر برابر یک نابرابری اساسی وجود دارد و اساس آن “استثمار” است. استثماری که برای طبقهی پرولتاریا فقر و تنگدستی و برای بورژواها، ارزش اضافه ای بسیار فراتر از مزد کارگران، بازتولید میکند. پر واضح است که بورژوازی وسیستم حکومتی آن بدون نیروی کار کارگران، از زنان و مردان گرفته تا کودکان کارگر، قادر به بقا نخواهد بود . با به بردگی گرفتن زحمتکشان توسط سرمایه داران، کارگران روز به روز فقیر تر و ثروتمندان روز به روز ثروتمندتر می شوند و همهی ما شاهد هرچه عمیقتر شدن شکاف میان این دو طبقهی متخاصم در جوامع هستیم. این امر در تمام کشورها بهخصوص کشورهای جهان سوم در حال رخ دادن است، به عنوان مثال در ایران؛ باتعیین حداقل دستمزد برای کارگران -که بیش از یک سوم زیر خط فقر است-، با افزایش بیکاری و گسترش هر روزه ی ارتش ذخیره ی بیکاران و در مقابل گسترش ارتش کارگران کودک وهمچنین عدم وجود بیمه برای کارگران و نیز قراردادهای سفید امضا و موقت برای آنان، جمهوری اسلامی نشان داد که جهنمی به مراتب وحشتناک تر از پیش برای مردم بهویژه کارگران ترتیب داده است. جهنمی که نشانه های آن، فقر و گرسنگی و فحشا و خودکشی و پاسخ دولت به این ناملایمات و فجایع، اعدام و سرکوب است .
سرکوب کارگران معترض و به اسارت کشیدن آنها، بخش دیگر از معضلاتی ست که طبقهی کارگر با آن دست به گریبان است. آزار و شکنجه و اعدام تنها راه کار جمهوری اسلامی برای پایان دادن به اعتراض کارگران زحمتکش بوده و هست.
بر ماست که در اقصی نقاط دنیا همراه با کارگران تمام سرزمین ها به پا خواسته و اعتراضات به حق خود را با اتحاد عمل و همبستگی با کارگران و با فریادی رسا به گوش سرمایه داران و استثمارگران انسان برسانیم.
برماست تا با حرکتی هر چند کوچک، نفرت خود را نسبت به سیستمی که تنها حربهی آن سرکوب و شکنجه و اعدام است اعلام داریم.
بر ماست تا با شرکت در تجمعات کارگری اعتراض خود را به وضعیت نابسامان معیشت انسان ها نشان دهیم.
۱۱ اردیبهشت از میان ۳۶۵ روز سال بهانهای است، تا زحمتکشان تمام دنیا خواستار دنیایی عاری از طبقه شوند. خواستار دنیایی که در آن ثمرهی تلاش و کارشان را خود دریافت کنند و هیچ انسانی برای سیر کردن شکم خود، مجبور به تن دادن به هر حقارتی نباشد. در این روز کارگران، همه متحد و با آگاهی به تمام حقوق خود، یکصدا این خواسته ها را فریاد میزنند.
حال، توحش و بی شرمی سرمایه داری تا حدی است، که از کودکان- این انسان های کوچیک و بی پناه- نیز به عنوان نیروی کار ارزان به منظور کسب سود بیشتر و ارزش افزوده ی کلان تر بهره کشی میکند. شرم بر سیستمی که در آن انسان در جامعه تنها به مثابه ی ابزار تلقی میشود. شرم بر سیستمی که این جان های کوچک و ظریف را بی رحمانه به کار وا میدارد و از قبل کشیدن شیره ی جانشان و از بین بردن کرامت انسانی و عزت نفس شان به سودها و نعمات هنگفت دست میازد و به بقای بی شرمانه ی خویش تداوم می بخشد.
به راستی که در دوران تیره و تار ی زندگی میکنیم ….
کار کودکان بدون شک از جمله بزرگ ترین مشکلات دنیای امروز است. نگاهی به شرایط زندگی این کودکان کارگر در دنیا بهخصوص کشورهای جهان سوم، گویای این واقعیت تلخ و گزنده است که تعداد بی شماری از نیروی کار کارگاهها و شرکتها و از همه مهمتر شرکت های بزرگ و مطرح تجاری دنیا را کودکان تشکیل دادهاند. این در حالی است که کنوانسیون حقوق کودک، کار کودکان را غیر قانونی و جرم اعلام کرده است. – هرچند نباید ناگفته بماند که، این کنوانسیونها تنها به ظاهر مدافع حقوق کودکاناند و بی شک درجهت حمایت از منافع دول و کارفرمایان بورژوازی گام بر میدارند-.
شاید دانستن این واقعیت که ریشههای واقعی کار کودکان و زمینههای باز تولید این پدیده در بستر نظام سرمایه داری و در پشت پدیده ی فقر و نابرابری اجتماعی نهفته است و آگاهی به این موضوع که کودکان کارگرِِ بسیاری از خانواده های تنگدستشان خریداری شده و یا توسط باندهای قاچاق دزدیده میشوند و در شرکتهای بزرگ تولیدی و تجاری و کارخانه های تولیدی برندهای معروف دنیا – مثل نایک،ریبوک، گپ و نستله و …- به کارهای طاقت فرسا و پرمخاطره اجبار میشوند، ما را کمی به خود بیاورد… اینکه بدانیم هر یک از ما با اعتراض به هر شکلی، با گرفتن قلمهایمان در دست و دستهایمان در دست یکدیگر به سیستم بهره کشی از کودکان نه گفته و افشا کنیم و با انتشار اخبار مرگ و میر کودکان که در تنهایی و بی پناهی و زیر فشار و مشقت کار قلبهای کوچکشان از تپش باز میماند، بتوانیم گام های استوار و محکمتری در پیمودن مسیر نابودی سیستم سرمایه داری برداریم، تا بتوانیم در ساختن دنیایی که ابدا به دور از واقعیت نیست و حقیقتی محض است به یکدیگر یاری برسانیم. مساله کار کودک یک مسالهی اجتماعی است که در نظام سرمایه داری باز تولید میشود، پس مسالهی لغو کار کودک باید سر لوحهی مطالبات جنبش کارگری قرار گیرد.
ابعاد کار کودکان بسیار گسترده و شرایط معیشت و کار آنان بسیار پر مخاطره است. میلیونها کودک در دنیا به “کار مزدی” مشغولاند. کودکان ایران در ۲۶ مورد کار پر مخاطره از سن حتی ۵ سالگی به کار مشغولاند. بنا به آمارهای رسمی تنها در استان فارس ۴۵ هزار دار قالی برپاست و در شهر خوی ۲۱ هزار نفر پای ۳هزار دار قالی مشغول به کار هستند. در افشار کردستان نیز بیش از ۳۵ هزار زن و کودک پشت دارهای قالی مینشینند و با توجه به اینکه بیش از ۳۵ درصد کل فرش جهان در دنیا د رایران تولید میشود، می توان حدس زد که فقط در عرصه ی کار قالی بافی چه خیل عظیمی از کودکان مشغول به کاراند و ساعات طولانی نشستن بر دارهای قالی و کار سخت چه لطمات جبران ناپذیری بر جسم و جان آنان وارد میکند.
آمار واقعی کارگری کودکان در ایران با احتساب کودکان دختری که به کار خانگی مشغول هستند و کارگران کوچک در صنعت کشاورزی و به کار گرفتن آنان در تجارت سکس و مواد مخدر از مرز میلیون هم می گذرد و در این میان، سهم این کارگران کوچک تنها از دست رفتن کودکیشان و محرومیتشان از تحصیل و تفریح است… باید در میان مطالبات کارگری سهم و مطالبات این جان های کوچک، که همانا بهرهمندی از حق و حقوق کودکی شان است فراموش نشود.
کودکان را فراموش نکنیم…
شرکت در روز جهانی کارگر یعنی: ما کارگران اشراف کامل به حقوق انسانی خویش داریم و میدانیم که هیچ انسانی لایق این نیست که تحت ستم وحقارت باشد. شرکت در روز جهانی کارگر؛ یعنی کارگران دنیا با اشاره به حق طبیعی هر انسانی برای بهتر زیستن چشمانشان را برای دیدن دنیایی عاری از نابرابری و تبعیض و به منظور مبارزهای آگاهانه با دشمنان انسان و بهره کشان زورگو باز میکنند.
روزی که زحمتکشان به پا میخیزند، تا دیگر اجازه ندهند مردان و زنان کارگر بهخصوص کودکان مورد بهرهکشی قرار گیرند.
لاله محمدی
اول می ۲۰۱۴