نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

“٣٠ خرداد” فقط یک تاریخ نیست،اسم جنایتی هولناک بر علیه بشریت است!

تاریخ بشر نسل کشی ها و جنایات فراوانی به خود دیده است . دهه ۶٠ در ایران یکی از آنهاست و برای ما قربانیان مستقیم اش تلخ ترین و دردناک ترین آنهاست . هزاران خانواده قربانی جنایات جمهوری اسلامی پس از گذشت دو دهه هنوز کمر راست نکرده اند! بسیاری هم حتی اجساد بستگانشان را تحویل نگرفته اند و از محل دفن آنها بیخبرند! جنایاتی که فیلم ها و کتابها باید در موردش ساخت و نوشت . در ٣٠ خرداد ١٣۶٠٠ حاکمیت تازه به قدرت رسیده جمهوری اسلامی برای  یکسره کردن قدرت و شکست انقلابیون ، جنایاتی هولناک را آغاز کرد. روزانه دها انسان را به جوخه های اعدام می سپرد، گاهاحتی فاصله دستگیری تا اعدام یک یا دو روز و شاید کمتر بود.  

 هر آنکس را که به نحوی از انحاء ، مشکوک به آزادیخواهی بود،را از لبه تیغ گذراندند! لباسهای تیکه پاره شده اعدامیان را به خانواده هایشان تحویل دادند! و بابت تیرهایی که به بدن انقلابیون شلیک کرده بودند از خانواده ها پول گرفتند !! و هزاران هزار جنایت ثبت شده و نشده دیگر!!!. حاکمیت اسلامی از بدو سر کار آمدنش میدانست که، آتش انقلاب مردم علیه رژیم پهلوی به سادگی قابل خاموش شدن نیست. با میلیونها انسانی رودر رو بود که برای نان، آزادی و برابری به میدان آمده اند و توانسته بودند یکی از مخوف ترین دیکتاتورهای تاریخ منطقه را ساقط کنند. انقلاب ایران در بطن تحولات جنگ سرد رخ داد. هزاران و شاید میلیونها انسان در جامعه ایران آلترناتیو چپ را با تعابیر وقت ، پذیرفته بودند و این خطری جدی برای غرب و غولهای اقتصادی جهان بود. سوکوب خواست مردم بیشترین فورجه را به پیشبرد سیاستهای عمومی غرب در منطقه خاورمیانه ، در جنگ سرد میداد. نیروی مستقیم و نماینده مستقیم غرب دیگر توانایی و امکان سرکوب مردم را نداشت و به صورت روشن توسط یک قیام توده ایی به زانو در آمده بود ، اما در این میان نیروی اسلامی که خود بخشی از همین قیام توده ایی بود ، بهترین و مناسب ترین گزینه سرکوب قیام و حفظ منافع استراتژیک و سیاسی غرب در آن شرایط حساس بود . مشکل اساسی غرب برای استفاده از آنها این بود که ، این بخش به شدت پراکنده و بدون اتوریته در جامعه بود، برای همین از تمام امکاناتشان ( کنفرانسهای مخفی و علنی وسیع ، میدیاهای گسترده اجتماعی ، زیر نورافکن انداختن خمینی و اسلامیون و تبلیغات گسترده برای آنها ، تسلیم ارتش و لوجستیک نظامی و…..) استفاده کردند تا این نیروی کپک زده متعلق به پایینترین بخش جامعه را تبدیل به نیروی اصلی قیام و رهبر و سازمانده قیام تبدیل کنند ، و متاسفانه به دلایل بسیاری از جمله ، ضعف و ناتوانی چپ و کمونیسم آن دوره ، موفق به این کار شدند. حاکمیت اسلامی از همان روزهای اول به کردستان و ترکمن صحرا حمله کرد ، به اعتراض زنان برای لغو حجاب اجباری حمله کرد ، تحصن کارگران را به گلوله بست ، قوانین اسلامی را در جامعه و در تمام وجوه سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و آموزشی اش گستراند! و مقطع٣٠ خرداد ۶٠ بارزترین تلاش وحشیانه جمهوری اسلامی برای استقرار کامل حاکمیت سیاهش در جامعه بود. در خصوص جزییات جنایات دهه ۶٠ به کرات گفته و نوشته شده است و تلاشهای تقریبا موثری نیز برای ثبت این جنایات صورت گرفته است که قطعا باید بیشتر از پیش باشد ، اما بدون شک ابعاد واقعی این جنایات و نسل کشی در فردای پس از حاکمیت جمهوری اسلامی نمایان میشود. جنایاتی که در تاریخ بشر به عنوان یکی از هولناک ترین نسل کشی ها ثبت خواهد شد. اما جمهوری اسلامی با تمام جنایاتش در دهه ۶٠ و پس از آن نتوانست جامعه را سرکوب کند و مردم را از خواستهای انسانی شان باز دارد ، ( چیزی که برای جمهوری اسلامی همچون مهمترین دلیل کشتار و سرکوب آن دهه نمایان میشد، علاوه بر دلایل عدیده اقتصادی و بین المللی ) . طولی نیانجامید که حاکمیت سرهم بندی شده اسلامی ایران با نسلی رودر رو شد که سرکوبهای جنایتکارانه جمهوری اسلامی در یک دهه قبل از خود را به چشم ندیده بود ، نسلی که برای کلمه سرکوب و کشتار تره هم خورد نمیکند ، نسلی که خواسته هایش را عریان تر از هر گاه در مقابل حاکمیت قرار داد و جمهوری اسلامی را شقه، شقه کرد . اما نکته اساسی برای این نسل و مبارزین سیاسی ، با هر تعبیری این است که باید دهه ۶٠ را خواند. شناخت دقیقی از آنچه که روی داد به دست آورد و ٣٠ خرداد را نه فقط به عنوان یک تاریخ ، که به عنوان اسم آغاز هولناک ترین جنایات در تاریخ ایران به رسمیت شناخت و آن را به عنوان معتبرترین سند جنایات رژیم و یکی از مهمترین دلایل فرمان سرنگونی فوری این رژیم قرار داد . جمهوری اسلامی در دهه ۶٠ جنبشی را قتل عام کرد که برای رهایی جنس بشر از فقر و بی عدالتی و سرکوب به میدان آمده بودند ، جنبشی که خواستشان آزادی ، برابری و رفاه بود . نسلی که اگر امروز می ماندند ، امروز جزو برجسته ترین رهبران و سازماندهندگان خواستهای آزادیخواهانه ما بودند . نسل معترض امروز اگر درسی از دهه ۶٠ باید بگیرد تلاش و مبارزه جمعی و سازماندهی شده جامعه برای سرنگونی جمهوری اسلامی است . رشادت و انقلابیگریست. اما در عین حال باید ظرفیتهای جنایتکارانه جمهوری اسلامی و ارگان های سرکوبش بر قتل عام ونسل کشی انسانها را دید و آموخت . اگر چه تجربه خونین دهه ۶٠ برای جمهوری اسلامی به دلایل مختلف سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی تکرار نشدنی است ، اما باید سریعتر و مسلط تر از هر زمان ، خود را آماده این نبرد کند،یادبود هزاران هزار قربانی دهه ۶٠ برای نسل جدید از این بابت حیاتی و لازم است و نه فقط این ، بلکه در بالا بردن شناخت نسل جدید از ماهیت جمهوری اسلامی و چگونگی شکل گیریش بسیار مفید است . در سالگرد ٣٠ خرداد ۶٠ باید به هر نحو ممکن به جمهوری اسلامی نشان داد که این جنایات نه امروز و نه هیچ وقت دیگر فراموش شدنی نیست ، و ما آن را به تاریخ برای قضاوت نمیسپاریم . در این روزها باید به خاوران ها ، تف آبادها و لعنت آبادها رفت !. بر سر گورهای دسته جمعی قربانیان جمهوری اسلامی رفت ! ، به همراه با خانواده های این قربانیان یادشان را گرامی داشت . باید بر سر گورهای قربانیان و اعدام شدگان اخیر جمهوری اسلامی رفت !. باید به دیدار خانواده زندانیان سیاسی رفت . ماشین کشتار جمهوری اسلامی حتی برای یک لحظه نایستاده است . جنایات دهه ۶٠ را نباید از دیگر جنایات حاکمیت اسلامی در این بیش از سه دهه دانست ، بلکه تمامی آنها را بخشی از کیفر خواست عمومی جامعه ایران قرار داد .

 یاد و خاطره تمامی جانباختگان راه آزادی گرامی باد . مرگ بر جمهوری اسلامی .


نوشین قادری