نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

نیاز جهان به یک انقلاب از جنس اکتبر ۱۹۱۷

دنیا در بد شرایطی گرفتار شده است، دنیای آرام زمان جنگ سرد، به یک دنیای پر تلاطمی که تنها ارتجاع و قدرت و جنگ حرف اول را می زند تبدیل شده است، نئولیبرالیستها حاکم بر دنیا که میراث خوارن تاچریسم و ریگانیسم هستند، وعده ی یک دنیای شاد و آرام را بعد از فروپاشی بازار دولتی از نوع چپ روسی را داده بودند، نه تنها خلف وعده کردند، بلکه حمله به هر نوع دست آوردهای شادی و آزادی و برابری را که بشریت در نتیجه ی فداکاری و گذشت و مبارزه ی طبقه ی کارگر و توده های توده های زحمت کش به دست آورده بودند را در سر لوحه و اولویت برنامه ی خویش قرار دادند. نتیجه ی این خلف وعده پرورش انواع و اقسام جانوران از نوع جمهوری اسلامی، طالبان، القاعده ….. و امروزه داعش و فردا داعش ها خواهد بود. تجربه ی جمهوری اسلامی و طالبان و تنوع احزاب اسلامی در افغانستان و پاکستان . آفریقا، در سرکوب کمونیست ها و آزادی خواهان یکی از بهنرین دست آوردهای جهان کاپیتالیسم در مقابل موج رو به رشد سوسیالیسم در دهه ی ۱۹۸۰ بود.   اگر جمهوری اسلامی را فرزند نامشروع تبانی دنیا سرمایه داری (در گردهمایی گوادلوپ) علیه دنیای آزادی و برابری و سوسیالیسم بدانیم، اگر طالبان را نتیجه ی سیا و پنتاگون و اسلام وهابی علیه چپ روسی بدانیم، اگر القاعده نتیجه ی همین تلقیح و ادامه و تکامل آن برای باج خواهی از مایملکین خویش است و بهترین هنر آن حمله به هر نوع دست آورد علمی بشری است، پس داعش می تواند بهترین زمینه برای هجوم بیشتر به ساختارهای علمی و انسانی و مدنی باشد، که امروزه کاپیتالیسم و ارتجاع منطقه برای کنترل بیشتر منطقه و اضمحلال بیشتر جامعه ی مدنی و بشریت مترقی بدان احتیاج دارد. که در نبود یک قطب چپ و رادیکال، یک حزب کمونیست راهبر و سازمانده این ارتجاع لجام گسیخته است که در قالب داعش، القاعده، جمهوری اسلامی و انقلاب های نابهار عربی و جریانات ناسیونالیسم دینی و قومی حمله ی خویش را به جامعه ی انسانی و مدنی شروع کرده است و در نوک این حمله دست آوردهای طبقه ی کارگر در اولویت این ارتجاع قرار گرفته است.

سی و پنج سال پیش رژیم اسلامی در یک گردهمایی قدرت های جهانی در گوادلوپ به مردم ایران تحمیل گشت، نتیجه ی این تحمیل سرکوب کمونیست و انقلابیون و اعدام دسته جمعی آن در سال های ۶۰ و ۶۷ در سرکوب شدید هر نوع آزادی خواهی و برابری طلبی و پرتاب کردن موجیِ زنان به گوشه ی آشپزخانه و فروکش کردن شادی و دهن کجی، به قیام پرشکوه مردمی که، ریشه ی سلطنت را برای همیشه برچیدند، بود. تجربه ی دوم را در افغانستان تحت کنترل چپ روسی شد که نتیجه ی آن حکومت چندین ساله ی طالبان بر افغانستان و بالاخره فروپاشی هر نوع مدنیت، جامعیت و در نتیجه احکام الهی و آسمانی و سرانجام تحمیل یک حکومت وابسته و دست ساز و غارت سرمایه ی ملی و هجوم به هر نوع دست آورد زحمت کشان از اهداف آن بود و است.
از القاعده برای تصویه حساب با بقایای جنگ سرد در لیبی و سوریه استفاده می شود و امروز داعش را برای زهره چشم گیری از هرنوع سری که سودای یک دنیای بهتر و برابر و شاد را با خود حمل می کند. اما این همه ی وقایع نیست. در غزه ی فلسطین انسان ها گوشت دم توپ ارتجاع قومی صهیونیستی و اسلامی شده اند، جنگ بین مرتجعین اسلامی حماس و حزب الله از یک طرف و صهیونیست هایی حاکم بر اسرائیل نتیجه اش کشته و زخمی شدن هزاران انسان ( و بیشتر کودک) از دو طرف و بیشتر از فلسطینی ها می باشد که در اوضاع قاراشمیش منطقه و با سکوت، مدیا به راحتی از کنار آن رد می شوند و ادامه ی جنگ سرد به شرق اکراین کشیده شده تا با یک پارچه کردن منطقه ی تحت نفوذ غرب در حوزه های سابقاً تحت کنترل روسیه، آخرین زهرچشم را از کرملین و آخرین دهان کجی را به انقلاب ۱۹۱۷ اکتبر نشان بدهند و باز هم پرداخت کننده ی صورت حساب طبقه ی کارگر و توده های زحمت کش می باشد.
به راستی که دنیا در بد شرایطی از جنگ و کشتار و بی عدالتی و نفرت پراکنی گرفتار شده است و چه شدید به یک حزبی از نوع بلشویک و رهبری از نوع لنین و انقلاب از نوع اکتبر ۱۹۱۷ احتیاج دارد. انقلاب و رهبر و حزبی که می تواند به این همه بربریت جواب دندان شکنی بدهد و آرزو و آمال یک دنیای بهتر را دوباره در دل طبقه ی کارگر و توده ی زحمتکشان و بشریت متمدن زنده بکند.


غفور عباس نژاد