نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

زنده باد انقلاب اکتبر، زنده باد انقلاب کارگری

به مناسبت سالگرد انقلاب اکتبر

نود و هفت سال از انقلاب اکتبر گذشت. تحولی که ناقوس مرگ سرمایه داری را بصدا در آورد. با پیروزی انقلاب اکتبر طبقه کارگر در روسیه قدرت سیاسی و دولتی را بدست گرفت تا نظام سرمایه داری را واژگون سازد. رویدادی که لحظاتش تا به امروز مورد موشکافی موافقین و مخالفین زیادی در سراسر جهان قرار گرفته است. اگر چه طبقه کارگر توانست برای زمان کوتاهی قدرت را در دست نگه دارد، اما نفس قدرت گیری طبقه کارگر در یک کشور، تاثیرات عظیمی در سطح دنیا بجا گذاشت که زندگی توده های وسیع مردم از قرن بیستم تا به امروز را رقم زده است.  با پیروزی انقلاب اکتبر و قدرت گیری طبقه کارگر و حزب بلشویک، مردم جهان شاهد حاکمیت شوراهای مردمی و دخالت مستقیم توده وسیع مردم در سرنوشت سیاسی مملکت، برابری زن و مرد و رفع تبعیض جنسی، برقراری حق راى همگانى براى همه شهروندان، پیشروترین جنبش آزادی زنان و پیشرفته ترین سیستم بیمه های اجتماعی و رفاه در کشور عقب مانده ای شدند که تا آن زمان در هیچ کشور سرمایه داری وجود نداشت و هنوز هم بخشی از آن حقوق در ممالک سرمایه داری غربی دیده نمی شود. نه فقط این، بلکه از کاهش‏ ساعات کار روزانه به هشت ساعت گرفته، تا تعطیلات آخر هفته، تا آموزش‏ و پرورش‏ رایگان براى همه کودکان، تا بیمه بازنشستگى براى همه سالمندان، و بخش‏ زیادى از اصلاحات دیگر رفاهى که در زندگى مردم در غرب رخ داده، همگى شروع‌شان مدیون پیشروی و قدرتگیری طبقه کارگر در روسیه بود. مدیون انقلابی بود که بهمن عظیم آزادی و رهایی را بر سر بورژوازی روسیه فرو ریخت؛ بهمنی که اعتماد به نفس و قدرت پیشروی و انقلاب را به طبقه کارگر جهانی داد، بهمنی که پشت کل بورژوازی جهانی را به لرزه در آورد. قطعا تاریخ این قرن بشر، بدون این انقلاب، متفاوت و طبعا انباشته تر از تحقیر و ستم بر انسان مى‌شد. برخلاف تاریخ ‌نویسی تاکنونی بورژوازی و جناح‌های چپ آن، انقلاب اکتبر یک انقلاب ملی محصور در مرزهای روسیه نبود. این انقلاب آغاز موج انقلاب جهانی بود که شعله‌‌های آن بخش قابل توجهی از کره خاکی و بویژه کشورهای اروپایی را در نوردید.

انقلاب اکتبر نوید دهنده دخالت مستقیم طبقه کارگر و توده های مردم در سرنوشت خویش بود. هدف چیزی نبود جز زوال دولت بر شانه های یک نظام شورایی؛ به هر میزان که انقلاب اکتبر به سمت این جهتگیری پیشروی نمود، به همان اندازه به مردم جهان نشان داد که راه دخالت در سرنوشت خویش و پایان دادن به دستگاهی بالای سر جامعه، برقرای دموکراسی مستقیم شورایی است. شکلگیری جنبش شورایی در سطح جهان مدیون این هدف انقلاب اکتبر است. تا دهه ها پس از این انقلاب، جنبش کارگری و هر حرکت آزادیخواهانه و مساوات طلبانه در جهان نشان قوی از این جنبش داشت. قدرت و وجهه ای که طبقه کارگر و کمونیسم با انقلاب روسیه در سطح جهانی پیدا کرد به حق به قبله آمال و امیدهای مردم محروم جهان تبدیل شد؛ بطوریکه هر رهبر آزادیخواه و دمکرات و اصلاح طلب کشورهای مختلف که میخواست کاری صورت بدهد، مجبور شد عکسی با کمونیسم بیندازد و با کمونیست ها دستی دهد. اگر چه انقلاب اکتبر به هدف خود یعنی برقراری نظام شورایی در روسیه دست نیافت، اما نطفه های این تلاش عظیم، تاثیر خود را بر خواسته ها و مطالبات مردم جهان برای دست یابی به آزادی و برابری به جا گذاشت. هدف اساسی انقلاب اکتبر برچیدن مالکیت خصوصی و استثمار انسان از انسان و برقراری آزادی و برابری همه انسان ها بود.
انقلاب اکتبر به فعال مایشاء و به دخالت مذهب در زندگی مردم روسیه خاتمه داد. از جمله تبلیغات و زوزه های بورژوازی جهانی در مورد سرکوبگری بلشویکها و انقلابیون اکتبر، بدلیل همین کوتاه کردن دست مذهب و جدایی کامل آن از دولت و آموزش و پرورش در روسیه بود. کینه و نفرت بورژوازی همراه با دستگاه مذهب و خرافه شان از انقلاب اکتبر وصف ناپذیر است. هنوز هم از آن اقدام متهورانه بلشویک ها به خود می پیچند. برای کارگران آگاه روسیه، کلیسا در حُکم عتیقه ای بود مربوط به گذشته که به دلیل تأثیر استانداردهای رو به رشد مادی و فرهنگی توده ها محکوم به زوال تدریجی است. امروز که مذهب چه آنجا که در قالب جنبش و سناریوی سیاه اسلامی در جهان فعال شده و چه آنجا که در قلب دولت های سرمایه داری غربی جایگاه به مراتب بالاتری یافته است، رجوع به درس های انقلاب اکتبر در برخورد به مذهب از هر زمان دیگری ضرورت بیشتری یافته است. فقط با یک انقلاب اکتبر می توان به ماشین آدمکشی مذهب، به دستگاه تحمیق و خرافه آن و به کل این مافیای دینی افسار زد.
در عرصه آزادی زن، انقلاب اکتبر قوانینی در جامعه وضع کرد که بطور واقعی به فرودستی و ستم بر زن پایان میداد. برای اولین بار در تاریخ بشریت یک انقلاب عظیم، تعهد خود را به برابری زن و مرد اعلام کرد. برابری زنان و مردان در کلیه عرصه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بصورت قانون تصویب شد و برای این امر مهم، سازمانی تشکیل شد که وظیفه آگاه گری در جامعه نسبت به سنن عقب مانده و دست و پا گیر زنان را عهده دار شد. اجرا کردن قوانین تصویب شده در عمل، یکی از وظایف دولت و نظام جدید بود. این قوانین هنوز هم در اکثر قریب به اتفاق کشورهای سرمایه داری وجود ندارد. ارتجاع سرمایه داری هر روز به تولید و بازتولید فرودستی زن می پردازد و با قهقرای فرهنگی اش در دنیای معاصر به این ستم شدت می بخشد. برای محو ستمکشی زن در جهان امروز به یک انقلاب اکتبر نیازمندیم.
انقلاب اکتبر، انقلابی علیه فقر، جنگ، ستم ملی، تفرقه های قومی و مذهبی و کل عوارض جامعه سرمایه داری بود. امروز جهان با میلیون ها کودک گرسنه و خیابانی، با میلیونها بیکار، با جنگ و مهاجرت و بی خانمانی، با تفرقه ها و کینه های قومی – مذهبی، با ستم کشی زن در جهان و آپارتاید جنسی در خاورمیانه، به یک انقلاب اکتبر نیازمند است.
دستاوردهای آن تجربه چنان عمیق و گسترده اند که علیرغم شکست اش در نیمه راه، اما مهر خود را بر جهان دوره خود کوبید. مجموعه تحلیل ها و تفسیرهاى تاکنونى بسیارى از ناظران و آکادمیسین هاى بورژوا یکی از مهم ترین حربه های تبلیغاتى بیش از دو دهه تعرض بورژوازی است که بر زمینه شکست بلوک شرق به انقلاب اکتبر و کمونیسم واقعى کارگرى در جریان بوده است. گفتند شکست انقلاب اکتبر، ”پایان تاریخ“ بود تا سوسیالیسم و آرمان مساوات طلبی را پایان دهند. گفتند که امر انقلاب کارگری بعنوان ابزاری جهت تحول جامعه، مربوط به دوران سپری شده تاریخ است تا تلاش و مبارزه میلیون ها کارگر و زحمتکش جهان امروز را نامشروع و قیام کمونیستی علیه سرمایه و ارتجاع را ناممکن کنند. اینها همه رجزخوانى ها و نعره هاى جنگى بورژوازى است و هرچه گوش خراش تر باشد بیشتر بر زنده بودن کمونیسم و انقلاب کارگری اکتبر بعنوان یک افق بالقوه تهدید کننده کارگرى در جامعه بورژوایى دلالت میکند.
قرار بود سرمایه داری بهترین و کارآمدترین نظام تاکنون موجود و مقدور برای نوع بشر قلمداد شود؛ فیلم ها و مستندها ساخته شد؛ کتابها نوشته شد؛ مکاتب رنگی ساخته پرداخته شد؛ قرار بود با این دروغ سر بشر را شیره بمالند که انقلاب کارگری میوه ممنوعه است. این نظام و این نظم موجود بهتر تعریف شده است؛ کثافت از سر و روى این نظام می بارد.
در حالى که صدها میلیون انسان مسکن ندارند، بهداشت ندارند، مدرسه ندارند، خوشى ندارند و حتى بخشا غذا ندارند، وسائل تولید و تامین این نیازها عاطل و باطل افتاده است و دهها میلیون انسان که قادرند این وسائل را بکار بگیرند و این کمبودها را برطرف کنند بیکار نگاهداشته شده اند. عده اى را گماشته اند تا اگر کارگران سرخود به این وسائل چنگ بیاندازند به سینه شان شلیک کنند. فحشاء در کل جهان یک روش امرار معاش و سازماندهى و تولید و توزیع مواد مخدر یک روش پر افتخار مال اندوزى است. این جامعه بدون کار خانگى و فرودستى زن در صحنه اقتصادى نمیتواند روى پاى خود بایستد. این جامعه کودکان را بکار میکشد؛ کشتارگاه اقبال مسیح ها است؛ پیران را دور میاندازد. ویروس ”ابولا“ می کارد و بدون بکشت دادن و معلول کردن و فرسوده کردن انسان نمیتواند تولید کند. این جامعه بدون انکار انسان بودن اکثریت ساکنین کره زمین و بدون چشم بستن به نیازهاى اولیه آنها، از غذا و بهداشت و مسکن و امنیت اقتصادى تا فراغت و دانش و هنر، نمیتواند تعادل و تناسب خود را حفظ کند. تولید مایحتاج و وسائل زندگى انسانها به سودآورى سرمایه گره خورده است. این واقعیت، ریشه همه این نابرابرى ها و محرومیت هاست. کار مزدى، تقسیم جامعه به کارگر و سرمایه دار، به مزد بگیر و مزد بده، بخودى خود حکم ورشکستگى این نظام است.

قریب نود و هفت سال بعد از اولین انقلاب کارگران، جهان امروز بار دیگر در بحران و بى افقى غوطه ور است. میلیاردها انسان در ناامنى، ترس‏، فلاکت و سردرگمى روزمره بسر مى‌برند. بخش‏ اعظم ساکنین این جهان، قربانى استثمار کشنده و طاقت فرساى سرمایه دارى، جنگ‌هاى بى انتها، ملى گرایى و نژادپرستى افسار گریخته، تجاهل مذهبى و سلطه قرون وسطایى آخوند و کشیش‏ و تبلیغات مسخ کننده و ارتجاعى ژورنالیسم نان به نرخ روز خور‏ سرمایه دارى هستند. دورانی که بورژوازی، شکست انقلاب کارگری و کمونیسم را عربده می کشید، دورانی که فرد گرایی وسیع، کاریریسم و تحقیر منفعت اجتماعی و نوعدوستی و بعد از آن، هیاهو و آتش بازی های تبلیغاتی و دلقک بازی های عقیدتی را بخاطر آورید و با امروز مقایسه کنید؛ بورژوازی دنیا را به اعماق توحش و بربریت فرو برده است. دنیایی که به دوره جنگهای صلیبی شبیه است و عتیق ترین رگه های مذاهب و اقوام قرار است آینده بشریت را رقم بزنند. زیر سایه سازمان دادن ارتجاعی ترین باندهای مخوف و سیاه و در غیاب خطر انقلاب کارگری، بورژوازی افق هر نوع تغییر از پائین، هر تلاش برای بهبود و سعادت و رفاه را تاریک و مبهم کرده است. انتقام انقلاب اکتبر را با حاکم کردن توحش مطلق، در تحمیل عقبگرد فاحش سیاسی – اخلاقی و تباهی فرهنگی از بشریت و طبقه کارگر جهانی میگیرند. اگر که قرار است براى بشریت آینده‌اى وجود داشته باشد، اگر که قرار است آتیه‌اى عارى از دغدغه ها، خشونت، کثافات و ارتجاع جهان سرمایه دارى وجود داشته باشد، این نظام را باید واژگون کرد. بگذار نسل های بعدی بگویند که بودند کسانى که در این جهان خشن و در مقابل تمام ظلمات و استیصال بشر معاصر خود، خوش‏ بینى به یک زندگى بهتر و افق یک دنیاى بهتر، یک جهان در خور انسان را زنده نگه مى‌داشتند.
انقلاب اکتبر را هم مانند انقلابات کارگرى پیش‏ از خود، همچون کمون پاریس، بورژوازى مدت‌هاست شکست داده است. هزاران سوسیالیست و فعال آن را کشتند و یا تبعید و زندانى کردند. اگر سرمایه دارى در روسیه را بر شانه هاى شکست انقلاب کارگری اکتبر و با به زنجیر کشیدن کارگر روس‏ ساختند، اما آرمان‌هاى آن انقلاب را نتوانستند و نمى‌توانند از ذهن جامعه محو کنند. شبح این انقلاب هنوز در سراسر جهان در گشت و گذار است؛ آرمان انقلاب اکتبر در هر انسان آزمندی زنده است و در هر فریادی که او سر مى‌دهد، عروج مى‌کند. انقلاب اکتبر، متعلق به مصلحین اجتماعى و خردمندان بشر نیست. صف سنت جبرگرایانه، نظاره گر و اسکولاستیک از سوسیالیسم نیست؛ صف میلیاردها کارگر و مردم محروم این جهان است. صف فعالین کمونیست و دخالتگر در زندگی مادی و ابژکتیو زمانه است. صف آنهاست که پتانسیل پیروزی کمونیسم و شدنی بودن آن را برسمیت می شناسند و در مقابل بحث اجتناب ناپذیری کمونیسم، امکان پذیری کمونیسم را اثبات می کنند. این تنها فاکتوری است که انقلاب اکتبر را از ”دوران سپری شده“ به زمان حال فرا می خواند. این تنها عاملی است که خاطره آن انقلاب را فراى ادوار، مرزها و ملیت‌ها، زنده نگه میدارد و بر ضرورت خلاصی از توحش و بربریت سرمایه داری معاصر تاکید می کند. لذا، هیچ چیزی در گرامیداشت انقلاب اکتبر، ارزنده تر از سازماندهی یک انقلاب اکتبر دیگر نیست. کارگران کمونیست در ایران، خاطره این انقلاب عظیم را با پافشاری و تلاش بیشتر برای سازماندهی یک انقلاب کمونیستی گرامی می دارند.


فولاد عبداللهی