نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

جمهوری اسلامی عامل اصلی ناامنی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی

مقامات جمهوری اسلامی هر از گاه برای دعوت از سرمایه های خارجی از امنیت در ایران صحبت میکنند. ادعای امنیت را در مقایسه با اوضاع خاورمیانه و کشورهای نظیر عراق، لیبی و … که در اثر دخالت نظامی آمریکا و قدرت های جهانی به چنین شرایطی سوق یافته اند، در مقابل جامعه جهانی میگیرند. اما واقعیت این است در صورتی که ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی با دخالت نظامی مشابه روبرو میشد، با سناریوی به مراتب سیاه تر از این کشور ها مواجه میشد.  ادعای امنیت در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی از هر نوعش، حتی امنیت برای سرمایه نیز کذب محض است. اما بیائید امنیت برای سرمایه را به سرمایه داران بسپاریم و نظری کوتاه و گذرائی را به امنیت مردم ایران در حکومت وحوش اسلامی بیاندازیم.

۳۶ سال است کارگران، زنان، جوانان و سالمندان در جمهوری اسلامی، امنیت جانی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ندارند. زندان های جمهوری اسلامی پر از فعالین کارگری، روزنامه نگاران، مخالفین سیاسی و حتی خودی های ناراضی جمهوری اسلامی است. ایران بعد از چین در اعدام و قتل عمد انسان مقام دوم و به نسبت جمعیت در سطح دنیا مقام اول را دارد. فعالین کارگری فقط به بدلیل تلاش برای ایجاد تشکل کارگری، فقط به خاطر اعتراض به فقر، گرانی و فلاکت اقتصادی بیسابقه ای که جمهوری اسلامی به آنها تحمیل کرده است، سالها در زندان تحت شدیدترین شکنجه ها قرار میگیرند.

 روز روشن طبق طرح مقامات جمهوری اسلامی به صورت زنان اسید می پاشند، زنان در خیابان و اماکن عمومی آزاد نیستند و آزادانه نمیتوانند ظاهر شوند، چون مدام تحت کنترل بسیج و حزب الله هستند و مورد هجوم اوباش اسلامی قرار میگیرند، احساس امنیت نمیکنند و روزمره با استرس و دلهره مواجه هستند. جوانان ایران بهترین دوران زندگی را در بدترین شرایط ممکن سپری میکنند و کوچکترین امیدی به آینده تاریکی که جمهوری اسلامی در مقابل آنها قرار داده است، ندارند. این شرایط میل به مواد مخدر را افزایش داده است و هر روز بخش بیشتری از جوانان بسمت اعتیاد سوق مییابند و باندهای قاچاق مواد مخدر که اکثرا وابسته به سپاه پاسداران هستند به شکار آنها میپردازند. ضایعه ای که حتی بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی نیز جبران آن یک پروسه طولانی و درد آوری را در برمیگیرد. سالمندان در جمهوری اسلامی اساسا محلی از اعراب ندارند و بیحقوق ترین بخش جامعه محسوب میشود. و این امنیتی است که جمهوری اسلامی از آن دم میزند. بگذارید مختصری به ابعاد این ناامنی بپردازیم.

 بیکاری، تورم، گرانی، فقر و ناامنی اقتصادی جامعه ایران را به ورطه فلاکت اقتصادی سوق داده و میلیونها انسان را به تباهی کشانده است. طبقه کارگر با دستمزدی چند مرتبه زیر خط فقر، امورات زندگی اش را میچرخاند. در واقع همین دستمزدهای ناچیز هم با تعرض کارفرما روبرو است و از امنیت برخوردار نیست و صاحبان سرمایه به کرات و برای چندین ماه آنرا نیز پرداخت نکرده اند. میلیونها کارگر قراردادی مدام در معرض اخراج و بیکارسازی قرار دارند و از حمایت قانونی در مقابل تعرض کارفرما برخوردار نیستند. در واقع امنیت شغلی در هیچ رشته ای از کار برای این کارگران و حتی کارگران استخدامی وجود ندارد. کارگران روزمره در جدال با کارفرما و جمهوری اسلامی هستند، هر اعتراض کارگران با سرکوب، زندان و شکنجه روبرو میشود، رهبران و فعالین کارگری زیادی در زندانهای جمهوری اسلامی بسر میبرند. اعدام یک رکن اساسی ایدئولوژی و بخشی از فلسفه وجودی جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد. سران جمهور اسلامی بارها اعلام کرده اند که مخالفت با اعدام، مخالفت با اسلام و جمهوری اسلامی است. کشتار، اعدام، تجاوز، سنگسار، قصاص، زن ستیزی، بی اراده کردن مردم و دخالت در زندگی خصوصی آنها جزو تفکیک ناپذیر، قوانین و سنت ارتجاع اسلامی است. نه تنها زنان، فعالین مدنی، کارگری و حقوق بشری امنیتی ندارند، بلکه حتی افرادی مذهبی که تفسیر متفاوتی از حکومت، نسبت به اسلام داشته باشند با خطر زندان وحتی اعدام روبرو میشوند. اعدام بخشی از هویت اسلامی حکومت ایران است و دولت اعتدال روحانی با افزایش اعدام ها رسمیت بیشتری به این هویت داده است و طبق آمار سازمان عفو بین الملل ۷۵۲ نفر و آمارهای غیر رسمی بیش از ۹۰۰ نفر در سال ۲۰۱۴ اعدام شده اند. بنا به گفته گزارشگر ویژه سازمان ملل این تعداد اعدام از سال ۲۰۰۲ تاکنون بیسابقه بوده است. سرکوب یک وجه دایمی جمهوری اسلامی طی ۳۶ سال گذشته بوده و اعتراضات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کارگران، زنان و جوانان با سرکوب و زندان جواب گرفته است. فقر و بیکاری و اعدام در حکومت روحانی ابعاد بیشتری یافته است و این گوشه کوچکی از پیام جمهوری اسلامی و حکومت اعتدال روحانی در مورد امنیت در ایران، برای همکاری با غرب و آمریکا و جلب سرمایه های خارجی در سال گذشته بوده است.

 این تنها بحران و ناامنی سیاسی و اقتصادی نیست که آرامش مردم ایران را بهم زده، بلکه جامعه ایران با بحران و ناامنی به مراتب گسترده تر اجتماعی و فرهنگی نیز روبرو است که میلیونها انسان را از دایره همین زندگی زیر خط فقر هم خارج نموده و از رابطه انسانی و اجتماعی با نزدیکانشان و جامعه محروم کرده است. چند میلیون معتاد وجود دارد که سالانه نیز بخش زیادی از جوانان بیکار توسط باندهای قاچاق مواد مخدر شکار میشوند و به اردوی وسیع این بخش از آسیب دیدگان اجتماعی میپیوندند. صدها هزار تن فروش که از روی اجبار و برای تامین هزینه زندگی به این کار مشغولند و بیش از سه میلیون کودک خیابانی که در معرض خطر خرید و فروش توسط قاچاقچیان انسان قرار دارند، جزو محروم ترین های جامعه ایران هستند و در ناامنی کامل شب را به روز میرسانند و روزمره در معرض تجاوز قرار دارند. اکثریت آنها در نتیجه درآمد ناکافی، بیکاری والدین و زندگی زیر خط فقر راهی خیابان ها شده اند تا با بکار گرفتن جسم نحیف شان بخشی از هزینه زندگی و معاش خانواده را تامین نمایند. کودکانی که بهره مندی از شادی ایام کودکی و نوجوانی و برخورداری از محبت و نوازش والدین و بزرگترها برایشان روئیایی بیش نیست. روئیایی که تنها با به گور سپردن نظام اسلامی سرمایه زمینه های تحقق آن فراهم خواهد شد.

در بعد فرهنگی نیز یک اختناق بشدت مذهبی بر جامعه ایران حاکم است. جمهوری اسید پاش اسلامی که به صورت زنان اسید میپاشد، طی سی سال و اندی تلاش نموده فرهنگ متحجر و اخلاقیات اسلامی را به مردم تحمیل نماید. زنان شهروندان درجه دو و نصف مرد محسوب میشوند، زنان در زندگی خصوصیشان نیز حق تصمیم گیری مستقل را ندارد، حق انتخاب پوشش ندارند، حق انتخاب آزادانه همسر خود را ندارند، در معابر عمومی راحت نیستند و مدام تحت کنترل اراذل و اوباش اسلامی هستند. جوانان به همین منوال تحت فشار قوانین اسلامی، با محدودیت های زیادی روبرو هستند، حتی در زندگی خصوصی و چهار دیواری خانه نیز مردم با دخالت جمهوری اسلامی روبرو هستند. این شرایط آسایش و آرامش را از مردم سلب کرده و ایران را به یکی از ناامن ترین کشورها تبدیل کرده است. شیفت کردن چنین دولتی به اقتصاد بازار آزاد و منطبق شدنش با نیازهای سرمایه جهانی و ایجاد مناسبات فرهنگی قابل پذیرش برای مردم ایران و بویژه بخش پیشرو جامعه که خود را با این حکومت در تناقض می بیند، در توان این مدل از حکومت سرمایه داری نیست. حکومت جمهوری اسلامی در دنیای سیاه و بی در و پیکر امروز ادامه حیات را برای خود ممکن کرده است، همچنان که جریانات فوق ارتجاعی دیگری نیز میدانی برای کشتار و زنده کردن قوانین ۱۴۰۰ سال پیش پیدا کرده اند.

جریانات ملی مذهبی و روشنفکران نان به نرخ روز خور که بیش از دو دهه است تلاش میکنند بقای جمهوری اسلامی را ممکن نمایند و در این راستا از هیچ حمایتی دریغ نکرده اند و امروز نیز به جاده صاف کن دولت روحانی تبدیل شده اند، در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی به عنوان حامیان یکی از جنایتکارترین حکومت های تاریخ ایران که بیش از سه دهه است، فقر و بیحقوقی کامل را به جامعه تحمیل کرده و مردم ایران را از هر نوع آزادی محروم و امنیت و آسایش را از آنها سلب نموده است، باید به مردم ایران جوابگو باشند.

جمهوری اسلامی جزو مرتجعترین و بی رحم ترین های رژیمهای جهان سرمایه داری محسوب میشود و هیچ سنخیتی با دنیای امروز ندارد. همچنان که داعش، القاعده و طالبان ندارند و در روز خود به خاطر تباهی روحی و جسمی تولید کنندگان ثروت جامعه و به زیر خط فقر کشاندن چند ده میلیون از کارگران و انسانهای فاقد سرمایه، بدلیل بیش از ۳ میلیون کودک کار، بی سر پناه، کارتن خواب و جنایت و کشتار بی سابقه علیه مردم ایران و همچنین رواج اعتیاد در ابعاد باور نکردنی، اعدام، شکنجه، تجاوز، زن آزاری، سنگسار و بی اختیار کردن انسان حتی از حق حیات شخصی و دخالت در امورات خصوصیشان و… در ردیف اول متهمان جنایات علیه بشریت قرار خواهد گرفت.

۲ آوریل ۲۰۱۵

علی مطهری