نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

طلبکاران واقعی کارگران اند!

تا پیش از قطعی‌شدن توافق ایران و قدرت‌های جهانی، برآوردهایی که از پول‌های بلوکه‌شده‌ ایران وجود داشت حوالی ١۵٠ میلیارد دلار و کمِ کم ١١٠ میلیارد دلار دور می‌زد. رئیس بانک مرکزی اما اخیراً اعلام کرد که مبلغ دقیق پول‌های بلوکه‌شده ٢٩ میلیارد دلار است که ۶ میلیاردش پیشاپیش بابت بدهی‌های ایران کسر خواهد شد. …  دروغ میگویند! اولا، این بخش ناچیزی از ثروت و سامان عظیمی است که طبقه کارگر ایران با خون خود، بورژوازی ملی و بین المللی و دولتهای رنگارنگ آنها را به خوان یغما رسانده؛ جمهوری اسلامی و قدرتهای جهانی قبل از همه چیز، بدهکار طبقه کارگر ایران اند؛ دوما، چنین مذاکرات و توافقات و معاملاتی از پیش معلوم بود که سرآغاز یک حمله همه جانبه به ما کارگران است. قرار نیست طی آزادسازی این سرمایه های بلوکه شده به تناسب بالا رفتن تورم یک شاهی به دستمزد کارگر اضافه شود؛ قرار نیست این سرمایه ها صرف بیمه بیکاری مکفی به احاد این طبقه که فاقد شغلند، شود؛ قرار نیست ساعت کار در هفته کاهش یابند؛ قرار نیست فرزندان ما حق برخورداری از کلیه دستاوردهای جامعه امروزی از امکانات بهداشت گرفته تا خدمات اجتماعی رایگان داشته باشند؛ قرار است از حالا این سرمایه ها به بهانه ”مقروضیم“، ”دولت بدهکار است“ و … با هدف گردش دوباره سرمایه و سودآوری بیشتر از گرده طبقه کارگر ایران به جیب سرمایه دارها و دولت “اعتدال” ریخته شود، به جیب انها که قرار است از دایره تحرمیها خارج شوند، به جیب ”بچه های قدیمی سپاه“، رحیم صفوی ها، وزرای سابق نفت ایران، رستم قاسمی ها، تجار و ارتش و ارگانهای سرکوب جهت تامین امنیت سرمایه در ایران واریز شوند. اظهارات رئیس بانک مرکزی قبل از هر چیز، ما طبقه کارگر ایران را نشانه گرفته و متوجه سیمای واقعی و ریاکارانه دولت اعتدال کرده است. ورود به کلوپ ”جامعه جهانی“، ”گشایش اقتصادی و سیاسی“ برای نمایندگان خدای سرمایه مشروع است؛ برای ما اما، جهنمی ساخته اند که میلیونها انسان را به کام خود فرو برده است. دیگر کارد به استخوان رسیده و وقت آن است که طبقه ما به میدان آید و طومار عمر ننگین سرمایه داری و دولت جنایتکار آن را در هم پیچد. وقت آن است که صفوف طبقاتی خود را فشرده کنیم و برای تامین رفاه، مطالبات فوری خود را که همین امروز قابل حصول اند با قدرت متحدانه خود به سرمایه داران و ”دولت اعتدال“شان تحمیل کنیم:

”ـ تعیین حداقل دستمزد، توسط نمایندگان کارگران

ـ بالا رفتن اتوماتیک حداقل دستمزد به تناسب تورم

ـ برقرار فوری حداکثر ۳۰ ساعت کار در هفته (۵ روز شش ساعته)

ـ تعطیلی دو روز متوالی در هفته

ـ پرداخت بیمه بیکاری معادل حداقل دستمزد به همه افراد فاقد شغل بالای ۱۶ سال

ـ ممنوعیت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان زیر ۱۶ سال

ـ پرداخت بیمه بازنشستگی دولتی، معادل حداقل دستمزد به همه افراد بالای ۵۵ سالی که فاقد حقوق بازنشستگی هستند

ـ حق برخورداری از کلیه امکانات جامعه امروزی برای مصون داشتن فرد از صدمات و بیماری ها، حق برخورداری از امکانات بهداشتی و درمانی در جامعه. ارایه خدمات رایگان پزشکی و آموزشی و فرهنگی

ـ تضمین استاندارد بالای زندگی کودکان و نوجوانان، تضمین رفاه و سعادت هر کودک، مستقل از وضعیت خانوادگی، با جامعه است.

ـ تعیین حقوق مقامات سیاسی و اداری کشور (نمانیدگان مجلس، شهرداران، استانداران، فرمانداران، قضات دادگاهها و…..) برابر با مزد متوسط کارگر.

ـ در جهان امروز رفاه بدون احترام به محیط زیست و حفاظت از آن، عملی نیست. از این رو حق برخورداری از یک محیط زیست امن و سالم، حق بی چون چرای همگان است.“

مفاد بخش مطالبات رفاهی از ”منشور رفاه، آزادی و امنیت مردم ایران“

”منشور رفاه، آسایش و امنیت مردم ایران“ را بدست گیرید.


فواد عبدالهی