نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

رهایی زنان، مرگ جمهوری اسلامی است!

طرح حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان “مطلقه” به شرط ازدواج دوم از سوی دولت مطرح شده و قرار است مجلس درباره آن تصمیم گیری کند.

معاون سابق دادستان تهران دراین خصوص افزود: “از آنجا که متاسفانه ما با آمار بالای طلاق در کشور روبرو هستیم و حتی بسیاری از عقدها قبل از شروع زندگی مشترک به طلاق منجر می شوند لذا چنین طرحی می تواند در جهت صیانت از حق و حقوق زنان بسیار موثر ومفید باشد.”  مطابق آنچه گفته شده حذف نام زوج از شناسنامه “زوجه” تنها در صورتی امکان پذیر خواهد بود که در دوران عقد جدایی انجام شده باشد و “دوشیزه بودن زوجه مطابق احکام قضایی و سند طلاق قابل استنباط باشد”. مطابق اطلاق عبارت و “قید باکره بودن” باید اینطور نتیجه گرفت، زنانی که ازدواج دوم و سوم دارند و نیز افرادی که ازدواج اولشان می باشد؛ اما “باکره” نمی باشند، شامل این طرح نمی شوند.

در نگاه اول  با دیدن عنوان این طرح، این توهم  ایجاد می شود که ظاهرا بعد از چهار دهه عمر حکومت اسلامی، یک طرح خوب و انسانی و مترقی و رو به جلو مطرح شده است!!  اما نگاهی ساده به متن و ادبیات این طرح آنهم تحت نام صیانت از حق و حقوق زنان، در نزد هر انسان منزجر و عاصی از کثافت مذهب و شریعت و قوانین اسلامی، چیزی نیست جز تف سربالا در صفوف حکومت و حاکمیتی که اساسا زن بودن در آن از بدو سر کار آمدنش تا به امروز جرم تلقی شده است.

در این طرح “جدید” عالیجنابان، زن برای اثبات اینکه قبلا با کسی رابطه داشته یا نداشته باید تن به حقارت معاینه پزشکی بدهد تا پاکدامن بودنش را به شوهر آینده اش به اثبات برساند، تازه با تمام این حقارت ها،   مرد می تواند برای اطمینان خود از ثبت احوال استعلام کند که ایا همسرش قبلا ازدواج کرده یا نه!! طرحی  که حرمت زن نه بعنوان یک انسان بلکه مثل یک ماشین سند اول، دوم و یا چندم بودنش را قباله و سند می کنند و تحویل صاحبش (شوهرآینده اش) می دهند. در چنین طرحی   حرف از حفظ صیانت و حقوق زن، به سخره گرفتن شعور مردم ایران است.

به حکم اسلام و حکومت ضد زن ایران، هر ساله صدها دختربچه تن به ازدواج های زودهنگام  می دهند و هنوز به ۱۸ سال نرسیده طعم طلاق را تجربه کرده و برچسب بیوه گی را یدک می کشند.  طبق گزارش یونیسف نرخ ازدواج کودکان زیر ۱۸ سال در ایران ۱۷ درصد است. همچنین به گزارش خبرگزاری مهر، شهلا اعزازی جامعه شناس در همایشی گفته تاکنون حدود   ۴۳ هزار ازدواج دختر بچه‌های بین   ۱۰ تا   ۱۵ سال در ایران به ثبت رسیده است.    منجلابی که برای زنان ساخته اند بوی تعفنش آنقدر اشکار است که دیگر حتی مسئولین هم دیگر قادر به انکار آن نیستند. طیبه سیاوشی نماینده مجلس می گوید”‘اکنون ۲ هزار کودک مطلقه داریم که این ها کودکانی هستند که ازدواج آنها ثبت قانونی شده بود و ممکن است تعداد از این هم بالاتر باشد”.

از سال ۸۱ شمسی بخاطر فشارها و فعالیت های نهادهای مردمی پیشرو و مدافع حقوق کودکان طرحی از سوی مجلس داده شد تا سن ازدواج   برای دختران ۱۶ سال و برای پسران ۱۸ سال مطرح شد که توسط فسیل ها و مرتجعین  شورای نگهبان رد شد و مجلس نشینان هم به اصلاحاتی که مدنظر شورای نگهبان بود تن ندادند.  ۱۶ سال از این خواست حقوق بدیهی انسانی می گذرد و قطعا چنین قانونی هرگز تصویب نخواهد شد. اگر قوانین شریعت و دین، تغییر کند دیگر از اسلام و حکومت اسلامی چیزی باقی نخواهد ماند.  چنین لجنزاری را هرگز نمی توان با هیچ تبصره و طرحی اصلاح کرد. تنها راه حفظ حرمت و حقوق زن بعنوان یک انسان، برسمیت شناختن آزادی و برابری اش در کل قوانین و تمام عرصه های حقوقی و اجتماعی است. آزادی زن معیار آزادی جامعه است؛ نه تنها در ایران که زن ستیزی بشکلی توحش آمیز حکم میراند، در پیشرفته ترین جوامع امروز بشر نیز، کارهای زیاد و عاجلی برای امحاء کامل نابرابری بین زن و مرد پیش روی ماست. ما کمونیستها مقدمتا خود را جزئی از یک مبارزه عظیم، تاریخی و جهانی برای رهایی زن میدانیم. در ایران، ما با یک ارتجاع مذهبی و سرکوبگر علیه زنان روبرو هستیم. نظام حاکم در ایران یک آپارتاید جنسی تمام عیار است. حجاب اجباری، جداسازی همه جانبه زن و مرد در تمامی ابعاد اجتماع و تبدیل زنان به شهروندان بی حقوق و درجه دوم قانون رسمی کشور است. زن ستیزی یکی از خصلت های اصلی و هویتی نظام حاکم، و تحقیر، سرکوب و بی حقوقی روزمره سهم زنان از زندگی است. جامعه ایران از یک مردسالاری و زن ستیزی مزمن رنج می برد. تاریخ ایران شاهد تلاش های زنان و جریانات آزادیخواه برای خلاصی از این وضعیت حقارت آور بوده است. تلاش های زنان آزادیخواه برای تغییر این وضعیت در ابتدای قدرت گیری جمهوری اسلامی با سرکوبی خشن روبرو شد. جمهوری اسلامی در همان اولین روزهای حیاتش با اعتراض وسیع زنان روبرو گردید و علیرغم همه سرکوبها، مبارزه زنان ایران برای خلاصی از زندانی که در آن به اسارت در آمده اند، لحظه ای متوقف نشده است. امروز این نظام در برابر نسلی قرار گرفته است که از نعره های ایدولوژیک و قوانین مذهبی و قرون وسطی آن عبور کرده و با تمام قوا به جلو رانده می شود. کافیست این نسل به پلاتفرمی روشن مجهز شود، نیرویش را متمرکز کند و نه تنها جامعه ایران را از شر زن ستیزی دولت و طبقه حاکم خلاص کند، بلکه در تغییر وضعیت زنان در منطقه خاورمیانه نیز نقش و تاثیر مهمی داشته باشد. مبارزه ما کمونیست ها و ما فعالین رهایی زن در همین راستا است. هدف باید آزادی بی قید و شرط زن و برابری کامل زن و مرد در ایران باشد. هیچ چیز محق تر از لغو قوانین تبعیض آمیز، بویژه قوانین مربوط به خانواده، ازدواج و طلاق، حضانت و سرپرستی اطفال نیست؛ هیچ چیز محق تر از لغو آپارتاید جنسی و لغو حجاب اجباری نیست؛ برخورداری از امکانات برابر در آموزش و اشتغال و ورزش و امور فرهنگی حق زنان است؛ هیچ چیز محق تر از جارو کردن دخالت مذهب در امر سیاست و دولت و آموزش و پرورش نیست؛ ما کمونیست های متشکل در حزب حکمتیست به سهم خود، می کوشیم که ظرف متحد کردن وسیع ترین توده های زن و مرد ایران برای تحقق این مطالبات و ابزار سازماندهی و رهبری پر قدرت رهایی زن در ایران باشیم. 

به ما بپیوندید تا با هم علیه بی حقوقی زنان، علیه مردسالاری لجام گسیخته و برای رهایی زنان مبارزه کنیم.


مونا شاد