نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

به این سیکل تکراری باید پایان داد ( درخصوص کشته شدن محمد جراحی)

محمد جراحی را هم کشتند!
جمال چراغ ویسی را با طناب دار در زیرزمین زندان سنندج اعدام کردند، علیرضا داوودی را با شکنجه فیزیکی و روحی از بین بردند، شاهرخ زمانی را شبانه در زندان خفه کردند و گفتند سکته مغزی کرده، کورش بخشنده هم بعد از آزادی از زندان و در انتظار کشیدن حکم زندانش”سکته قلبی” کرد و جان داد، سمانه مرادیانی فعال دانشجویی “همینطوری خود کشی” کرد و دهها مورد دیگر در ایران که به شیوه های مختلف در اثر فشار زندان چه در سیاه چالها و چه بیرون کشته شدند. آنتونی گرامشی کمونیست هم در ایتالیا به همین شیوه ها کشته شد.  دیشب هم محمد جراحی بر اثر” سرطان” جان عزیزش را از دست داد

پر واضح است سرطان محمد جراحی در اثر شکنجه و فشار و استرس زندان بوده
تاکتیک جدید اطلاعات برای از بین بردن فعالین کارگری و کمونیستها اعدام مخفی در زیرزمینهای مخوف زندان نیست چون می ترسد اعدام شان موجب شورش های خیابانی شود از این رو آنها را به شیوه های دیگر از بین میبرد که ریسک شورش کمتر باشد. اعتراضات گسترده در کردستان پس از اعدام فرزاد کمانگر معلم زندانی نمونه بارز این ترس رژیم است.
جان رضا شهابی و سعید شیرزاد و دهها فعال کارگری و معلمان و ….در خطر مرگ حتمی است.
این مسئله جدی است و باید اقدام جدی کرد. در داخل و خارج باید به یاری این زندانیان اعتصابی که در خطر مرگ هستند شتافت، فردا دیر است همین امروز باید اقدام جدی را در دستور کار قرار داد.
نباید اجازه بدهیم عزیزانمان را یکی یکی با شیوه های مختلف از بین ببرند و علت مرگشان را سکته و سرطان اعلام کنند.
نباید اجازه دهیم که فردا از خواب بیدار شویم خبر وحشتاک دیگری را که برایمان کابوس شبانه شده است را بشنویم. پر پر شدن فعالین کارگری ضربه بزرگی به جنبش کارگری ایران است. کارگران میتوانند جلو از بین بردن فعالین و رهبران کارگری را بگیرند.
آنها نه فقط به خاطر تامین امنیت مالی خود و خانواده شان بلکه دیدی وسیعتر داشتند و دارند و برای هم طبقه هایشان فداکاری میکنند و جان عزیزشان را در این راه میگذارند.
این قضیه برای فعالین سیاسی در تبعید هم حکم میکند. علت بسیاری از سکته ها و سرطان های فعالین خارج کشور وجود منحوس رژیم اسلامی سرمایه است. والا چرا این همه فعال مبارز در این سن باید سکته کنند و سرطان بگیرند.

چقدر و تا کی تسلیت و چقدر احساس همدردی با خانواده فعالین کارگری! انگاری این احساس ملانکولیک بودن شده بخشی از وجود ما که نباید باشد. باید کسی به ما تسلیت بگوید و دلداری مان دهد که کابوس اینکه فردا کدام فعال کارگری از بین می رود را نبینیم.


بختیار پیرخضری
پنجم اکتبر ۲۰۱۷