نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

“خودکشی ” جوانان معترض در زندان یا سازماندهی قتل اگاهانه حکومتی ؟!

خبر مرگ “سینا قنبری” از بازداشت شدگان اعتراضات تودەای چند روز اخیر ایران در زندان “اوین” در روز یکشنبە و سپس خبر مرگ وحید حیدری در روز سەشنبە در رسانه ها و افکار عمومی در داخل و خارج کشور انعکاس وسیعی یافتە است. مقامات جمهوری اسلامی کە دست بالایی در دروغگویی و وارونەنگری حقایق و افکارسازی مطابق برنامه و پروژەهای از پیش ساختە و پرداختە وزارت اطلاعات و نیروهای مافیایی سرکوب در ایران دارند، مرگ این دو جوان را “خودکشی” اعلام نمودند.  سینا جوان ٢٢ سالە ، دیپلم بیکار بود کە در مبارزات حق طلبانه مردم ایران در تهران همراه با صدها معترض دیگر دستگیر و در بند قرنطینه زندان اوین زندانی گردید کە روز یکشنبە جانباختن ایشان خبرساز شد . اندوە خبر مرگ تاسف بار سینا ، از جانباختگان راه رهایی تودەهای به پا خواستە علیە استبداد مذهبی حاکم بر ایران پایان نیافتە بود کە خبر قتل “وحید حیدری” توسط عباس قاسمی، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان مرکزی روز سه‌شنبه ۱۹ دیماه پخش گردید . این مقام قضایی و دروغگو در جمهوری اسلامی، مرگ وحید حیدری را “خودکشی” اعلام نمود . نامبردە ازاین هم فراتر رفت و مقتول را “قاچاقچی مواد مخدر” معرفی کرد . اما “کمپین حقوق بشر ایران” به نقل از خانواده وحید حیدری “ادعای اعتیاد یا فروش مواد مخدر” را رد کرده و گفته شکافی ده سانتی روی سر او بوده که “ادعای خودکشی را بی‌اعتبار می‌کند”. در خبری دیگر آمده است، “نسرین ستوده” وکیل دعاوی و فعال حقوق بشر در ایران، گفته است که یک زندانی دیگر به نام “محسن عادلی” در زندان جان خود را از دست داده است. کمپین حقوق بشر در ایران در این خصوص گفت مقامات رژیم علت مرگ این جوان را هم خودکشی اعلام کرده اند. بنابراین عامل مرگ هر سە جوان به گفتە مقامات جمهوری اسلامی “خودکشی” بودە است. کلمە خودکشی “اسم رمز” کشتن و قتل عمد و اگاهانه ناراضیان مخالف رژیم و دستگیرشدگان رویدادهای اخیر به سیاق سال ٨٨ است.
اعتراضات تودەای اخیر کە روز پنج شنبە ٧ دیماه ١٣٩۶ از مشهد دومین شهر بزرگ ایران جرقەاش زدە شد ، به دلیل پیش زمینەهای اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ، بسیار سریع گسترش یافت و در عرض یک هفتە بیش از ١١٠ شهر از ٢١ استان ایران را فراگرفت. این اعتراضات با سرکوب خشن و بیرحم نیروهای سرکوبگر ، بویژه سپاە پاسداران ، گارد ویژه ، نیروهای اطلاعات و لباس شخصی ها به شدت مورد هجوم و تعرض قرا گرفت . روز سە شنبە ١٩ دیماه در تازەترین اظهارنظر “محمود صادقی” ، نماینده مجلس رژیم اعلام نمود کە ” بیش از ۳۷۰۰ نفر در جریان اعتراض‌های اخیر در شهرهای مختلف بازداشت شده‌اند”.
آمار تلفات خیابانی اعتراضات اخیر تا کنون ٢١ کشتە ، ٣٧٠٠ بازداشتی و مرگ ٣ نفر در بازداشتگاه و زیر شکنجە اعلام شدە کە مقامات رژیم بی شرمانه هر ٣ مورد را خودکشی اعلام نمودەاند . همچنین صدها تن دیگر در لیست سیاه بازداشتی های اطلاعات و سپاە پاسداران قرار دارند کە مقامات رژیم به منظور مرعوب کردن جامعە، اسامی مختلف را در شهرهای کە نارضایتی در آنان صورت گرفتە در دنیای مجازی منتشر کردەاند. از بازداشتی ها، بیش از صد تن دانشجو و از دانشگاههای تهران هستند. آمارهای حکومتی همیشە با آمارهای واقعی فاصلە زیادی داشتە و میزان کشتە و دستگیریها به مراتب بالاتر از آمارهای پخش شدە است. بازداشت معترضین و انتقال آنان به بازداشتگاه “اوین” موجی از نگرانی در میان خانوادە دستگیرشدەگان را به درست به همراه داشتە و چند روز است در جلو این قتلگاه خانوادەهای زیادی به منظور اطلاع از سرنوشت عزیزانشان اقدام به تجمع و تحصن کردەاند. وحشت خانوادەها و تمام کسانی کە دل در گروە پیروزی مبارزات برحق دور اخیر دارند در نگرانی از سرنوشت دستگیرشدگان اخیر و تکرار سناریوی شکنجە و کشتن زندانیان معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ در بازداشتگاه “کهریزک” در جنوب تهران است . در آن اعتراضات نیز چند زندانی به نام‌های “محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر، محمد کامرانی و رامین آقازاده قهرمانی” در جریان بازداشت و در زیر شکنجە وحشیانه جانباختند. با مرگ “سینا قمبری، وحید حیدری و محسن عادلی ” تکرار فاجعە مرگ پنهان زندانیان در اوین و دیگر قتلگاەهای رژیم اسلامی مجددآ کلید خورد.
این اعتراضات، برخاستە از تحمیل فقر و فلاکت ، سیاە روزی و گرسنگی ، بیکاری میلیونی ، تعطیل روزانه مراکز کار و تولید، فساد گستردە مالی و رانت خواری ، دزدیهای نجومی و چپاول دسترنج اکثریت محرومان جامعە بدون کمترین شرم و مخفی نگە داشتن و کشاندن جامعە ایران به ورتە بحران لاینحل اقتصادی و ورشکستگی روزانه توسط اقلیتی جنایتکار و سود جو است. وضعیت اقتصادی تحمیلی بر گردە اکثریت مردم ایران، نتیجە تعرض افسارگسیختە سرمایەداری و دولت حامی آن به سفرە بی رونق کارگران ، گسترش بیکاری است کە در برخی استانها درصد بیکاران به ۶٠ درصد نیز می رسد . بیکاری گستردە در غیاب بیمه بیکاری، حاصلش خطر بیکار شدن روزانه کارگران شاغل در مراکز تولید، تغییر قراردادهای دائم کارگران به قرارداد موقت و سفید امضا، کاهش قدرت خرید مردم و بی رونق شدن بیشتر سفرە کارگران و حذف اقلام اصلی خوراک از غذای روزانه آنان، گسترش بیشتر کار زنان با دستمزد بسیار پایین تر از دستمزد مردان و تشدید رقابت بین کارگران زن و مرد ، افزایش روزانه کودکان کار و خیابان علارغم میل والدین آنان و افتادن به دام گروەهای تبهکارو باندهای مافیایی سود پرست، گسترش پدیدە خانمان برانداز اعتیاد به مواد مخدر کە هزاران خانوادە را از هم پاشیدە و صدها هزار جوان را به کام مرگ و نابودی کشاندە است ، گسترش پدیدە تن فروشی در میان زنان کە سن مبتلایان به این معضل بزرگ به ١٣سال کاهش یافتە و علارغم میل قربانیان آن، و دیگر معضلات عدیدە اجتماعی است.
استبداد سیاسی حاکم بر ایران، اگر چه دیر پا و تاریخی است ، اما در دوران حکومت اسلامی برگرفتە از نظریە به شدت سرکوبگرانه و استبدادی “ولایت مطلقە فقیە” است کە در طول ۴٠ سال اخیر چیزی جز زندان ، شکنجە ، دیکتاتوری، استبداد مذهبی اقلیتی سود پرست بر اکثریت جامعە ، ایجاد جهنمی به وسعت ایران برای بیش از ٩٠درصد از ساکنین آن به همراه نداشتە است. استبداد مذهبی، ستون اصلی خیمه آن به نیروی به شدت سرکوبگر و بی رحم سپاه پاسداران و گارد ویژه مخصوص جنایات و وزارت اطلاعات بنا شدە است. این نیرو چە با دخالت و کنترل شاهرگهای اقتصادی کشور و سودهای نجومی کە به جیب می زند و چە با شرکت فعال در سرکوب خونین مخالفین در داخل و در گوشە و کنار کشور از روزهای اول به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی و با فرمان مۆسس آن شخص خمینی ، در سرکوب کارگران و زنان ، مردم ترکمن صحرا ، انزلی ، فرمان جهاد علیە مردم کردستان، و بویژه در ٣٠ خرداد ۶٠ و شهریور و مهر ماه ۶٧ با قتل عام و نسل کشی زندانیان سیاسی در زندانها ، با حضور در جنگ رودررو در کردستان و جنایات فجیع در این منطقە ، با شرکت فعال در دوران جنگ ٨سالە ایران و عراق ، با حضور در سرکوب اعتراضات سال ٨٨ به “رای من کو” ، با شرکت گستردە در جنگ های نیابتی و منطقەای رژیم اسلامی ، بویژه در عراق و سوریە و چه اکنون با سرکوب وحشیانه اعتراضات حق طلبانه مردم به پا خاستە ، به نیروی حرفەای ، بی رحم ، مزدور و سرکوبگر تبدیل شدە است کە تنها ریختن خون مخالفین نظام و بالا کشیدن پول های بادآوردە آن را ارضاء می کند. این نیرو تنها با توفان بنیان برافکن قیام تودەهای مردم کە طی ١٠ روز اخیر جرقە آن زدە شد ، از صحنە سیاسی و اقتصادی ایران و منطقە پاک خواهد شد.
مبارزات حق طلبانه چند روز اخیر ، از سوی نظام مذهبی و فاشیستی اسلامی با هزینەای از جملە جانباختن بیش از ٢٢ نفر ، بیش از ٣٧٠٠ بازداشتی و فضای نظامی و سرکوب حاکم بر شهرها همراە بودە است . هر قطرە خون یک انسان کە در پای نهال آزادی ریختە شود با هیچ چیز قابل سنجش و جبران نیست . اما خیزش تودەای اخیر شرایط سیاسی و مبارزاتی در جبهە انقلاب و ضدانقلاب را آنچنان متحول کرد کە بعد از قیام سال ۵٧ و سرنگونی رژیم سلطنتی با هیچ دورەای دیگر از ۴٠سال گذشتە قابل قیاس نیست. مبارزات اخیر، توازن قوا بین حکومت و تودەهای به پاخاستە را متحول کرد.اعتراضات مردمی کلیت نظام را نشانه گرفت. از جناح اصلاح طلب حکومتی عبور نمود. مذهب را بعنوان نماد حکومت مداری هدف قرار داد و به نمادهای آن یورش برد. ابعاد سراسری و فرا شهری و فرا استانی آن وحشت سران رژیم را به دنبال داشت . در دیوار آهنین استبداد مذهبی آنچنان شکاف عظیمی ایجاد کرد کە نه تنها قابل ترمیم نیست، بلکە فروریزی آن شتاب قطعی خواهد یافت. خیزش تودەای اخیر با طرح شعارها و مطالبات انقلابی و رادیکال داخلی و منطقەای، دەها سال حرکت مبارزاتی مردم ایران را به جلو سوق داد . اگر هم سرکوب یا ناچار به عقب نشینی گردد ، شکی نیست کە موقت و زودگذر خواهد بود . زیرا رژیم توان و ظرفیت جواب دادن به خواست و مطالبات ناراضیان کە نمایندە اکثریت قاطع جامعە امروز ایران هستند را ندارد. قیام مردم ایران علیە استبداد سلطنتی در پاییز ۵۶ شروع شد ، اما در ٢٢ بهمن ۵٧ و بعد از ١۴ ماه بساط رژیم سلطنتی را به گورستان تاریخ سپرد. تودەهای کە علیە فقر اقتصادی ، معضلات عدیدە اجتماعی و استبداد مذهبی شوریدەاند، نسل بعد از قیام ۵٧ هستند ، نسل گرسنگان و پابرهنەگان کە جمهوری اسلامی آنان را به خاک سیاه نشاندە است. این نسل چیزی ، جز فقر و سرکوب و زندان در رزم برای پیروزی از دست نخواهد داد.
ضمنآ اعتراضات دور اخیر ، پوچ بودن و سترون بودن “انقلابات مخملی ، سبز ، نارنجی ” و اصلاح نظامهای استبدادی و سرمایە محور از درون و همچنین اتکا به قدرتهای امپریالیستی جهت تغییر را برای هزارمین بار اثبات نمود. وانگهی نشان داد کە انقلاب کارگری ، انقلاب تهیدستان و محرومان ، با اتکا به اگاهی ، سازمانیابی و رهبری کمونیستی، متکی به تشکل های تودەای کارگران و تهیدستان و حمایت انترناسیونالیستی میتواند به پیروزی و نتیجە مطلوب برسد. اکنون و در توضیح فوران و آرامش خیزش کمتر از ٢ هفتە اخیر ایران ، از هر زمان دیگری بیشتر باید این اندرز “کارل مارکس” رهبر بزرگ و انقلابی پرولتاریایی جهانی را تکرار نمود کە نوشت ” انقلاب های پرولتاریایی مانند انقلاب های قرن نوزدهم همواره در حال انتقاد کردن از خویش اند، لحظه به لحظه از حرکت باز می ایستند تا به چیزی که به نظر می رسد انجام یافته است دوباره بپردازند و تلاش را از سر گیرند. به نخستین دودلی ها و ناتوانی ها و ناکامی ها در نخستین کوشش های خویش بیرحمانه می خندند، رقیب را به زمین نمی زنند مگر برای فرصت دادن به وی تا نیرویی تازه از خاک برگیرد و به صورتی دهشتناک تر از پیش رویاروی شان قد علم کند، در برابر عظمت و بی کرانی نامتعین هدفهای خویش بارها و بارها عقب می نشینند تا آن لحظه ای که کار به جایی برسد که دیگر هرگونه عقب نشینی را ناممکن سازد”
(مارکس هجدهم برومر) .

اگر امروز عقب نشینی موقت بر حرکت و جنبش ما تحمیل شود، باید آنرا با گرامی داشت یاد جانباختگان روزهای اخیر، با بازیابی کمبودها و ارتقاء آن به امکانات و فرصت ها، تبدیل نمود و برای “به زمین کوبیدن دشمن کە هر گونه عقب نشینی از آن را ناممکن سازد” خیز برداشت و تبدیل نمود.


حسن رحمان پناه

١٩ دیماه ١٣٩۶