در ایران وضعیتِ زندگی برایِ مردم بسیار دشوار است. تداومِ اختناقِ سیاسی/اجتماعی و وخامت در شرایط اقتصادی برای اکثریت مردم، تقریبا تحمل ناپذیرمیباشد. نبودِ آزادیهایِ دمکراتیک و اپوزیسیونِ سازمان یافته، سرکوبِ هر نوع حرکتِ مخالفت آمیز با رژیم، ممانعت از تشکل یابیِ مستقل در میان جنبشهایِ اجتماعی و از جمله در بینِ فعالانِ کارگری، زنان و مدافعانِ حقوقِ بشر، واقعیت ناگوار در جامعه است. در وضعیتِ اقتصادی فعلی که نرخِ تورم بالای ۱۰ در صد و میلیونها نفر بیکار بوده، بیش از نیمی از مردم در زیر خط فقر زندگی نموده و شکافِ طبقاتیِ فاحشی برقرار است؛ یک اقلیت بسیار کوچک از روحانیت، بوروکرات های حکومتی، فرماندهانِ سپاه و وابستگانِ سرمایه دارِ آنها در بخش خصوصی بر سرنوشتِ اقتصادی و سیاسیِ جامعه کنترل دارند. ادامه مطلب ...
به پیشواز هشتم مارچ
اکثرِ توده های کارگری و زحمتکش در ایران و جهان همواره خواهان ایجاد جامعه ای عاری از استثمار و انواع ستمهای اجتماعی و مبتنی بر روابط همبستگی آور و صلح آمیز بوده اند. آزادی، دمکراسی، برابری اجتماعی و عدالت اقتصادی به مثابهِ موازینِ تکامل یابندهِ دمکراتیک، از جمله ارزشهای بنیادینِ سوسیالیستی را برای ایجاد این جامعه انسانی تشکیل میدهند و جنبشِ چپِ جهانی برای استقرار آن تلاش میکند. بدین خاطر، فعالان و تشکل های سوسیالیستی در ایران نیز در راستای تلاش برای نفی استبدادِ سیاسی و مناسبات استثماری سرمایه داری و برای کمک به ایجاد جامعه ای آزاد و عادلانه مبارزه میکنند. ادامه مطلب ...
یک گام به پیش :پیش در آمد ی بر سوسیالیسم،سازمان یابی و سبک کار حزبی(بخش دوم)*
”صورتهای ایدئولوژیک” و تحول سرمایه
در تبیین مبانی اقتصاد سیاسی تحول سرمایه داری و گرایش ها و فرآیندهای تعیین کننده ای که به جای تولید دمکراسی و اندیشه ی لیبرالیسم،در روبنای سیاسی جامعه دیکتاتوری و استبداد سیاسی و اندیشه گی را به بار می آورد ،اگر به تحولات روبنایی و “صورت های ایدئولوژیکی که آدمیان از طریق آن ها به این تصادم ها[ی طبقاتی] آگاهی می یابند و با یکدیگر به مبارزه برمی خیزند ”نپردازیم،از تبیین به حد امکان حقیقی آن چه که به چارچوب گفتار مربوط می گردند و در تناسب واقعی با آن هستند،فرو مانده ایم. این به آن معنی است که به طور مستقل بخشی را به این بحث اختصاس دهیم که این “صورت های ایدئولوژیک”چگونه بر فرایندهای عینی تحول سرمایه و مباریه میان طبقات اجتماعی در هر مرحله ی تاریخی تاثیر گذارده اند و صورت بندی اجتماعی متفاوتی را با آن چه که در سرمایه داری غرب شاهد آن بوده ایم،به بار آورده است.بحثی که به تقابل دیالکتیکی روبنا و زیربنا مربوط بوده و به حد کافی و در حد احتیاجات بحث تئوریکی ما ،در نوشته های مارکس و انگلس تشریح گردیده است. ادامه مطلب ...
پیش در آمد ی بر سوسیالیسم،سازمان یابی و سبک کار حزبی
سرآغاز
بخش ۱ – سوسیالیسم به عنوان یک جنبش تاریخی
بخش ۲ – سازمان یابی طبقاتی
بخش ۳ – سبک کار حزبی
ادامه مطلب ...● ” تدبیر” مدیریت تأمین اجتماعی تنها به شعله ور کردن ” امید” در سود پرستان ؛ فقر و نا امیدی در بین مردم منجر میشود .
● کانون های بازنشستگی بجهت آنکه ۷٪ کل قرارداد نصیبشان می شود ؛ از این طرح ضد کارگران بازنشسته حمایت می کنند
● کارگران و خانوارهایی که از سلامت نسبی برخوردارند با تحریم جدی این طرح می توانند آنرا به شکست بکشانند . ادامه مطلب ...
:….صد نفر برهنه و گرسنه، غارت گشته سه نفر گرم به یغما و چپو، آی گفتی!
زحمت کار زما، راحتی از آن حشرات …..کشت از ما و از آن عده درو، آی گفتی
مادری زاده مرا مثل تو، ای خفته به ناز ….میرسد نوبت ما، غره مشو، آی گفتی!
(محمد علی افراشته)*
سرمایه داری با حاکمیتِ سه قرنی و با پشتوانهً امپریالیستی یک قرنی خود، اینک جهان بشری را به دهکده یا شهرکی آلوده و نفس گیر و بی آینده تبدیل نموده است. شهرکی درهم تنیده از انبوه مزدبگیران و بیکاران و بیماران و گرسنگان و خانه خرابان و از خود بیگانگانی که سپهرآمال زیست انسانی شان را سیاست ها و اقداماتِ استعمار پسامدرنی، سخت تیره و تار و بی فروغ کرده است. شرایط مادٌی و زیربنایی جهانی هرگز تا به این حدٌ مستعد و مهیای برپایی انقلاب و دگرگونی اساسی نبوده است. امٌا وهیهات که نه انبوه اردوی کار و کارمزدی دارای سازمان و تشکل و همبستگی لازم ؛ و نه مدعیان ایدئولوژیک او دارای تئوری و برنامه و افق روشن و منسجمی برای انجام این کارستان است ؛ و نه حتی یک طرح روشن و سیاستِ عملی مناسبی برای پیشبرد و تحقق انبوه مطالباتِ ریز ودرشتِ اقتصادی و سیاسی/ اجتماعی و زیست محیطی و غیرهً جهانی دارد. ادامه مطلب ...
بر پایه ی شواهد و تجاربِ تاریخی جنبش جهانی کارگری ، هر آنگاه که سندیکاها و اتحادیه های کارگری ، خود را درگیر خُرده حساب ها و کش و واکش های سیاسی روزمرٌه کرده ؛ و یا بدتر از آن به دنبالچهً سیاست های حزب و فرقه و شخصیتی سیاسی ، گیرم “انقلابی”، بَدل گردیده اند ، روند شقه و از هم گسیخته شدن را آغاز کرده و فرجامی جز شکست و نابودی یا تبدیل شدن به موجودی سترون و بی خاصیٌت و گوش به فرمان نداشته اند. فعالیٌت و عملکرد اغلبِ اتحادیه های کارگری کنونی در سرتاسر جهان نیز شاهد زنده ای بر اثباتِ وجود معضلاتِ مذکور می باشد. این چنین اتحادیه های غیر مستقل که معمولأ نقش سیاه لشکر صف ها و صندوق های رأی گیری را به عهده دارند منافع عمومی طبقاتی کارگران را قربانی سیاست های احزابِ برای حفظ قدرت و یا رسیدن به قدرت می نمایند و در نتیجه نهایتأ مدافع و حامی تنها بخش مرفه و “یقه سفید” کارگران و مزدبگیران می گردند. ادامه مطلب ...