:….صد نفر برهنه و گرسنه، غارت گشته سه نفر گرم به یغما و چپو، آی گفتی!
زحمت کار زما، راحتی از آن حشرات …..کشت از ما و از آن عده درو، آی گفتی
مادری زاده مرا مثل تو، ای خفته به ناز ….میرسد نوبت ما، غره مشو، آی گفتی!
(محمد علی افراشته)*
سرمایه داری با حاکمیتِ سه قرنی و با پشتوانهً امپریالیستی یک قرنی خود، اینک جهان بشری را به دهکده یا شهرکی آلوده و نفس گیر و بی آینده تبدیل نموده است. شهرکی درهم تنیده از انبوه مزدبگیران و بیکاران و بیماران و گرسنگان و خانه خرابان و از خود بیگانگانی که سپهرآمال زیست انسانی شان را سیاست ها و اقداماتِ استعمار پسامدرنی، سخت تیره و تار و بی فروغ کرده است. شرایط مادٌی و زیربنایی جهانی هرگز تا به این حدٌ مستعد و مهیای برپایی انقلاب و دگرگونی اساسی نبوده است. امٌا وهیهات که نه انبوه اردوی کار و کارمزدی دارای سازمان و تشکل و همبستگی لازم ؛ و نه مدعیان ایدئولوژیک او دارای تئوری و برنامه و افق روشن و منسجمی برای انجام این کارستان است ؛ و نه حتی یک طرح روشن و سیاستِ عملی مناسبی برای پیشبرد و تحقق انبوه مطالباتِ ریز ودرشتِ اقتصادی و سیاسی/ اجتماعی و زیست محیطی و غیرهً جهانی دارد. ادامه مطلب ...
با پایان مضحکه انتخابات یک آخوند معتدل که قرار است در قالب تنظیم کننده روابط بین جناح های درون و بیرون حکومت ظاهر شود و کدورت ناشی کم لطفی به رهبر در جریان سال ۸۸ را برطرف نماید و دسترسی به قدرت و ثروت جامعه را برای همه نیروهای وفادار به نظام را مهیا نماید، از صندوق بیرون آمد.
ادامه مطلب ...