نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

نیاز جنبش کارگری کدام است (2)

توضیح: در بخش اول این مقاله، مطلب «پیرامون مسایل و معضلات جنبش کارگری امروز» که «چکیده ی بحث و تبادل نظر عده ای (12 نفر) کارگر شاغل و بازنشسته ای است که سال های طولانی در بخش های مختلف صنعت کار و زندگی کرده اند» را معرفی کردیم و اقدام آنها را برای باز کردن این بحثها ارج گذاشتیم و ملاحظات خود را برای غنای بیشتر این بحثها در درون جنبش کارگری طرح کردیم. در قسمت دوم این مطلب به ایجاد تشکل کارگری در دو دوره متفاوت می پردازیم.  بخش دوم: ایجاد تشکل در دو دوره متفاوت

یکی از موارد هشت گانه مطلب «پیرامون مسائل و معضلات …» درباره تشکل توده ای کارگری است. در این مطلب از جمله آمده است که: «به لحاظ تئوریک و براساس پیش فرض های صرفا منطقی، برای مبارزات طبقه ی کارگر در این دوره اولویت ها و هدف های مختلفی قایل هستیم که از بین آن ها ضرورت مبارزه برای حق » آزادی ایجاد تشکل های مستقل کارگری و فعالیت در آن ها» اولویت اول را داراست»، «بخشی از کارگران در بحث ها و گفتگوهای خودمانی و در محافل مختلف به نبود رهبری در مبارزات، نبود حمایت و هدایت سازمان ها و تشکل ها و جای خالی سندیکاها و اتحادیه های سراسری کارگران اشاره می کنند و در عین حال فاصله خود را تا دست یابی به این نهادها بسیار زیاد می بینند».

قبل از هر چیز یک نکته لازم به یادآوری است. جنبش کارگری از مبارزه برای «حق» آزادی ایجاد تشکل گذشته و اقدام عملی برای ایجاد آنرا ایجاد کرده است. مبارزه برای «حق» در خودش این معنا را دارد که جنبش کارگری مادام که رژیم حاکم وادار به عقب نشینی نشده و مثلا طی یک حکم، قانون و یا اطلاعیه «حق» کارگران را برای ایجاد تشکل برسمیت نشناخته، کارگران عملا برای ایجاد تشکل مورد نظر خود اقدام نمی کنند. در صورتیکه جنبش کارگری ایران از این دوره گذشته و ایجاد سندیکای واحد، نیشکر هفت تپه و انواع و اقسام تشکلهایی که فعالین کارگری ایجاد کرده اند نشان می دهد که کارگران هر جا توانسته اند و یا بتوانند راسا تشکل خود را ایجاد می کنند و سپس مبارزه خود را برای تحمیل رسمیت آن به دولت و کارفرماها ادامه می دهند.

و اما مسئله تشکل. نوشته «پیرامون مسائل و معضلات …» یکی از نیازهای مبرم و اولویت دار جنبش را تشکل کارگری می داند و در عین حال متذکر میشود که بخشی از فعالین کارگری فاصله جنبش کارگری تا ایجاد تشکل های کارگری را بسیار زیاد می دانند. و علاوه بر اینها مطلب «پیرامون مسائل و معضلات …» بدرست در شرایط حاضر در جستجوی راههای دیگری برای ایجاد تشکل کارگری هستند که متناسب با اوضاع سیاسی پس از جنبش ضد دیکتاتوری مردم پس از تابستان 88 است. در این نوشته آمده است: «ممکن است سازماندهی این دسته از کارگران و حقوق بگیران و ایجاد تشکل برای کارکنان این گونه مشاغل بسته به شرایط، خارج از کارگاه ها و در قالب سندیکاها یا اتحادیه های کارگران حرفه یا رشته های خاصی از صنعت، تولید ویا خدمات مثل کارگران فلز کار، برق کار، لوله کش، خدمات بهداشتی و نظافتی . . . و تلفیق آن با سازمانیابی کارگران بر مبنای تشکل های منطقه ای مثلا اتحادیه یا سندیکای کارگران برقکار استان…. امکان پذیر تر و کم هزینه تر باشد». در تائید تفاوت دوره اصلاحات سیاسی و دوره کنونی و لاجرم یافتن راهها و اقدامات جدید برای ایجاد تشکل به چند نکته کلیدی در تحلیل اوضاع کنونی پرداخته میشود.

در دوره اصلاحات سیاسی و ریاست جمهوری خاتمی فعالین جناح چپ جنبش کارگری تحلیلی از اوضاع سیاسی ارائه دادند که نشان می داد لازم نیست جنبش کارگری برای اقدام عملی برای ایجاد تشکل مورد نظر خود منتظر تضعیف قدرت رژیم حاکم شود بلکه کارگران می توانند در همان شرایط تشکیلات ایجاد کنند. تمام مباحث آن دوره در جناح چپ جنبش کارگری به تدوین یک استراتژی تشکل محور انجامید و با اتخاذ آن جنبش کارگری ایران دارای چندین نوع تشکل شد که دو تای آن سندیکای واحد و هفت تپه بود و نیز تعدادی نهاد دیگر که فقط فعالین جنبش کارگری را برای هدف مشخصی متحد می کرد، نظیر کمیته دفاع از محمود صالحی، کمیته پیگیری، کمیته هماهنگی و غیره. فعالیت های تشکلهای کارگران مبارز که با هدف کمک برای ایجاد تشکل توده ای کارگری در دوران اصلاحات ایجاد شد از نظر ساختار، روش مبارزه و موضوعاتی که مجاز بود علنا درباره آن اظهار نظر کند برای آن دوره مناسب بود. طبعا این تشکلها در دستیابی به روشها و اقدامات جدید برای ایجاد تشکل کارگری در شرایط حاضر هم فعالانه دخالت خواهند کرد و هم جایگاه، نقش و سهم شایسته خود را خواهند یافت. این تشکلها محدود شدن فعالیت های سابق را نباید صرفا به کم کاری فعالین خود ربط دهند، نیروی خود را در بحث های درونی صرف انتقاد از خود کنند و فرسوده شوند. بدخواهان جناح چپ جنبش کارگری در اینکه تشکلهای کارگری به چنین ورطه ای رانده شوند منفعت طبقاتی دارند. به سرزنش این بد خواهان طبقاتی جناح چپ جنبش کارگری باید بی اعتنا بود. به هیچ یک از تشکلهایی که کارگران در دوره گذشته ایجاد کرده اند نباید گزندی برسد. این تشکلها باید حفظ شوند. اوضاع بطور همه جانبه ای تغییر کرده است. نیروی فعالین جنبش کارگری همانند تلاش قابل تقدیر همین 12 نفر از فعالین جنبش کارگری که جزوه مورد بحث همین مقاله را نوشته اند، باید بشکل بسیار مثبت صرف تحلیل از تغییر اوضاع گردد، افق جدید و پتانسیل بالقوه و شورانگیز جنبش کارگری را شناخت و برای تحقق آن کوشید. برای بالفعل کردن پتانسیل کنونی جنبش کارگری که ناشی از بحران اقتصادی، بحران حکومتی و جنبش ضد دیکتاتوری مردم است تشکلهای موجود جایگاه شایسته خود را خواهند یافت و ارگانها و تشکلهای مخفی و علنی ضروری جدید نیز ایجاد خواهند شد.

نیاز جنبش کارگری اتحاد بر سر یک تحلیل طبقاتی و سوسیالیستی از اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران، بحران حکومتی، ماهیت جنبش آزادیخواهانه مردم ایران که از تابستان 88 آغاز شده و گرایشات درگیر در آن، و همچنین تاثیر بحران عمیق اقتصادی سرمایه داری جهانی و جنبشهای مردم در کشورهای عربی خاور میانه و شمال آفریقاست تا با اتکا بر آن بتوان جناح چپ جنبش کارگری را متحد کرد تا برای بسیج کل طبقه کارگر مبارزه کند. با عروج جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران در تابستان 88 راهکار موفق و عمیقا کارساز جناح چپ جنبش کارگری برای ایجاد تشکل توده ای و طبقاتی کارگری که مناسب اوضاع دوران اصلاحات سیاسی بود کاربرد خود را از دست داد و ضروری شد تا جناح چپ جنبش کارگری حول یک راهکار مناسب شرایط جدید متحد گردد. در دوره اصلاحات سیاسی تلاش جناح چپ جنبش کارگری معطوف بود به سمت و سو دادن به فعالیت های کارگری برای ایجاد تشکل های توده ای و طبقاتی کارگری. پتانسل حرکت کارگری و افقی که در مقابل خود داشت ایجاد تشکلهای کارگری توده ای و طبقاتی بود. جنبش تابستان 88 امکان فراتر رفتن افق و چشم انداز جنبش کارگری از ایجاد تشکلهای توده ای طبقاتی کارگری را به تامین هژمونی بر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران ایجاد کرد.
با اتکا به تحلیل از شرایط عینی اگر چه جنبش کارگری و فعالینش به نسبت دوره اصلاحات در شرایط دشوارتری قرار دارند اما پتانسیل جنبش کارگری برای رفتن به سمت حرکات اساسی و بنیادی علیه رژیم حاکم و کل سرمایه داری ایران کاملا افزایش یافته و نه تنها این بلکه ظرفیت و پذیرش اجتماعی حرکت جنبش کارگری نیز اکنون کاملا افزایش یافته است و جامعه انتظار آنرا می کشد و هر چه جلو تر برویم و ناکارایی نیروهای اجتماعی دیگر و استراتژی شان آشکارتر می شود نگاه ها بیشتر متوجه طبقه کارگر و ظرفیتهایش خواهد شد.

انتظاری که از جنبش کارگری در دوره اصلاحات سیاسی وجود داشت و افق ممکنی که در چشم انداز حرکاتش بود ایجاد تشکلهایش بود و ایجاد زمینه برای اتحاد با جنبشهای دیگر اجتماعی نظیر جنبش دانشجویی و زنان. تحلیل همه جانبه از اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران و جناحهای رژیم اسلامی با متد علمی و سوسیالیستی نشان می داد که در دوره اصلاحات سیاسی دامنه عمل بالقوه جنبش کارگری از ایجاد تشکلهای کارگری خود فراتر نیست. اما اکنون افق و چشم و انداز و افق ممکنی که در مقابل جنبش کارگری قرار دارد ایجاد هژمونی بر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران است. تامین هژمونی طبقه کارگر بر جنبش عمومی ضد دیکتاتوری نه فقط اکنون ممکن شده، بلکه از لحاظ عینی برای جامعه و جنبش ضروری است. به همین دلیل سمتگیری فعالین سوسیالیست جنبش کارگری در این راستا از لحاظ عینی کاملا در دستور قرار گرفته است. اگر در دوره اصلاحات سیاسی تمام فعالیتها باید به ایجاد انواع و اقسام تشکلهای کارگری معطوف میشد امروز باید به تحقق هژمونی جنبش کارگری بر جنبش ضد دیکتاتوری معطوف شود و حتی مبارزه برای ایجاد تشکل کارگری هم در این راستا و بطن این افق و چشم انداز جایگاه جدیدی می یابد.

بنابراین تمام مسئله این است که جناح چپ جنبش کارگری بر سر امکان پذیری این افق و چشم انداز متحد شود و معیارش برای قضاوت درباره هر حرکت و فعالیت و مبارزه کارگری نزدیک شدن و یا دوری به تحقق این افق باشد. اینکه فاصله وضع موجود تا تحقق موقعیت مطلوب چگونه باید طی شود در درجه اهمیت بعدی است. قبل از هر چیز باید اختلافات و توافقات بر سر همین پتانسیل بالقوه جنبش کارگری مورد بحث قرار گیرد و چگونگی بالفعل کردن این پتانسیل و روشها و اقدامات لازم موضوع بعدی است. بنابراین تفاوت در این دو دوره، تفاوت بر سر امکان پذیری دو دامنه عمل کاملا متفاوت برای جنبش کارگری است. ایجاد تشکل بعنوان محور فعالیت، حد عملی متصور برای جنبش کارگری در دوران اصلاحات بود و اکنون ایجاد هژمونی بر جنبش ضد دیکتاتوری حد عملی متصور برای پیشروی جنبش کارگری است.

در دوران اصلاحات سیاسی همه تحلیلهای مارکسی نشان می داد که دامنه عمل بالقوه جنبش کارگری از ایجاد تشکلهای کارگری توده ای و طبقاتی بدون اجازه از دولت و کارفرماها فراتر نمی توانست برود. مختصات آن دوره و مخصوصا تلاش بورژوازی ایران برای رها شدن از شر شوراهای اسلامی و ایجاد تشکل های کارگری غیر اسلامی اما ضد سوسیالیستی و بر مبانی آشتی طبقاتی که قبلا مفصلا درباره آن نوشته شده اوضاع خود ویژه ای فراهم آورده بود که فعالین جنبش کارگری را مجاز می کرد تا درباره پتانسیل بالقوه جنبش کارگری برای ایجاد تشکلهای کارگری توده ای و طبقاتی خود علنا بحث کنند. اما امروز نمی توانند درباره پتانسیل بالقوه جنبش کارگری که تامین هژمونی بر جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران است علنا و با نام و امضای خود اظهار نظر کنند و راهها و روشهای بالفعل شدن آنرا مورد بحث قرار دهند. فعالین جنبش کارگری از این نظر موقتا دچار محدودیت های بسیار شده اند. اکنون حتی تشکیل جلسات محدود و غیر علنی فعالین جنبش کارگری در دوره اصلاحات نیز با مخاطرات بسیاری همراه است.

منتها این محدودیت ها یکی از وجوه قابل مشاهده اوضاع کنونی است و آنها که عقل تحلیلی شان تنها به چشمشان است اکنون تنها این دشواریها را می بینند و نه تغییر پتانسیل و افزایش دامنه عمل بالقوه جنبش کارگری را. برای دیدن تغییر دامنه عمل ممکن جنبش کارگری باید از مشاهده ساده اوضاع فراتر رفت و به تئوریهای مارکسی برای تحلیل اوضاع مجهز شد. در دو سال و نیم گذشته مارکسیستها در جنبش کارگری با اتکا به تئوری های علمی و سوسیالیستی امکان یافتند تا روند و دینامیسم درونی تحولات را بررسی و تحلیل کنند و افزایش عظیم ظرفیتهای جنبش کارگری برای تامین هژمونی بر جنبش ضد دیکتاتوری را نشان دهند علیرغم اینکه ثبت مشاهدات ساده و غیر مسلح به ابزارهای تحلیلی مارکسی تنها محدودیت ها را نشان می داد. از ابتدای عروج جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران علیه رژیم اسلامی سوسیالیستهای کارگری ایران کوشیده اند تا توجه فعالین جناح چپ جنبش کارگری را متوجه تغییر اوضاع و لاجرم تغییر پتانسیل بالقوه جنبش کارگری برای فراتر رفتن از ایجاد تشکل در دوره اصلاحات به تامین هژمونی بر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران کنند. بنابراین در این دوره که از تابستان سال 88 آغاز شده آن دسته از روشها و اقدامات تشکیلاتی و سیاسی موثر است که بتواند راهگشای به بالفعل شدن پتانسیل بالقوه جنبش کارگری باشد.
ادامه دارد..

رضا مقدم – 11 آبان 1390

به نقل از به پیش! شماره 69، یکشنبه 15 آبان 1390، 6 نوامبر 2011