افغانستان بدترین محل در جهان برای زن بودن است. اینرا تنها گزارشات هر سالۀ سازمان ملل نه بلکه حوادثی که هر چند گاه توسط میدیا منعکس میگردد، ثابت میسازد. ماه و هفته یی نیست که گزارشی از یک خودسوزی و یا قتل فجیعانۀ یک زن یا به دلیل ازدواج اجباری و یا عدم فرمانبرداری از شوهر یا اقارب وی، منتشر نگردد . چندی قبل زن نوجوانی در ولایت کندز توسط شوهر و خانواده شوهر در دخمه ای محبوس و مورد بدترین شکنجه های غیر انسانی قرار گرفته بود، تصادفا با نیمه جان از چنگ مرگ نجات یافت. زنان زیادی اند که به جرم زائیدن فرزند دختر مورد بدرفتاری قرار میگیرند و یا حتی وحشیانه به قتل میرسند. کشتن، بدرفتاری فیزیکی و روحی و کم ارزش دادن زنان، پدیدۀ جدیدی نیست بلکه بخشی از واقعیت زنده گی اسارتبار و مملو از محرومیت اکثریت زنان افغانستان در طول سده های متمادی بوده است. اما آنچه اخیرا در لیست سیاهروزی زنان اضافه شده، پدیدۀ وحشتناک خودسوزی و یا خودکشی زنان است. سادات دختر نوجوان پانزده ساله از هرات، یکی از آن قربانیان است که اخیرا در اعتراض به ازدواج اجباری با مردی دو برابر مسن تر از خود، جسمش را به آتش کشید.
ادامه مطلب ...در ایران با انکشاف نظام سرمایه داری ، زنان مجبور به کار مزدی در خارج خانه و خانواده گردید ند، نیمی از جمعیت ایران، و به همین نسبت نیمی از نیروی فعال، را زنان تشکیل می دهند. شرایط ورود زنان به بازارهای کار بعد از دههً چهل، و غالب شدن شیوه تولید سرمایه داری در ایران، مهیا گشت. نیاز بازارهای کار به نیروی کار ارزان، زنان را ازچهار دیواری خانه بیرون آورد. شرایط ورود زنان به بازار کار، بویژه در دههً ۵٠ با بالا رفتن قیمت نفت و سرازیر شدن دلارهای نفتی در سرمایه گذاریهای صنعتی- تسهیل شد به نحوی که در سال ١٣۵۵ ،میزان اشتغال زنان، به ٨.١۴ درصد رسید.در این سال، یک میلیون و ٢٠٠ هزار نفر از زنان شاغل بودند.زنان بطور گسترده ی تمایل و توان خود را برای کسب موقعیت اجتماعی بهتر و دخالت در تعیین سرنوشت خود در جامعه نشان می دادند. طیف گسترده ای از زنان به دانشگاهها راه یافتند. دیگر دانشگاهها مختص طبقات بالا و دارای جامعه نبود.
ادامه مطلب ...
روﻧﺪ ﺣﻮادث در اﻳﺮان ﭼﻨﺎن اﻓﺸﺎﮔﺮاﻧﻪ و ﭘﺮوﺳﻪ اﻧﻘﻼب ﭼﻨﺎن ﺁﻣﻮزﻧﺪﻩ ﺑﻮد، ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﮕﺎهی ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ از ﻣﻨﻈﺮ ﺣﺎل، ﻧﻘﺶ اﺳﺎﺳﯽ زﻧﺎن را در ﺑﻪ ﺛﻤﺮ رﺳﺎﻧﺪن اﻧﻘﻼب ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﻧﺎدﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ . زﻧﺎن ﻓﻌﺎﻻﻧﻪ و ﺑﺎ ﺟﻮش و ﺧﺮوش در ﺗﻤﺎم ﻋﺮﺻﻪ هاﯼ ﻣﺒﺎرزﻩ اﻧﻘﻼﺑﯽ ﻋﻠﻴﻪ رژﻳﻢ ﺷﺎهنشاهی دﺧﻴﻞ ﺑﻮدﻧﺪ، و ﺑﺎ ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ دادن هر ﭼﻪ– ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﺒﺎرزات ﺳﻌﯽ ﻧﻤﻮدﻧﺪ هوﻳﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺳﻴﺎﺳﯽ ﺧﻮد را ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﻧﻴﻤﯽ از ﺟﺎﻣﻌﻪ ﮐﻪ ﻗﺎدر هستند ﻧﻘﺶ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﮐﻨﻨﺪﻩ اﯼ در رهاﻳﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ از هرﮔﻮﻧﻪ ﺳﺘﻢ و ﺑﺮدﮔﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ اﺑﺮاز ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.
ادامه مطلب ...
اﻣﺴﺎل در ﺷﺮاﻳﻄﯽ ﺑﻪ اﺳﺘﻘﺒﺎل ﮔﺮاﻣﻴﺪاﺷﺖ 8 ﻣﺎرس روز ﺟﻬﺎﻧﯽ زن، ﻣﯽ روﻳﻢ ﮐﻪ ﻣﻮج دوﻣﯽ از ﺟﻨﺒﺶ ﺗﻮدﻩ اﯼ ﻣﺮدم اﻳﺮان در ﺟﺮﻳﺎن اﺳﺖ . ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﺷﺮوع اﻳﻦ ﺟﻨﺒﺶ زﻧﺎن ﺑﺎ ﺣﻀﻮر ﻓﻌﺎل و ﮔﺴﺘﺮدﻩ ﺧﻮد در ﺻﻔﻮف اوﻟﻴﻪ رژﻳﻢ ﺳﺮﮐﻮﺑﮕﺮ و ﺗﺎ دﻧﺪان ﻣﺴﻠﺢ رژﻳﻢ ﺟﻤﻬﻮرﯼ اﺳﻼﻣﯽ را ﺑﻪ ﻣﺼﺎف وﭼﺎﻟﺶ ﮐﺸﻴﺪﻧﺪ .
ﺣﻀﻮر ﭘﻴﮕﻴﺮ و همه ﺟﺎﻧﺒﻪ زﻧﺎن در ﺻﺤﻨﻪ هاﯼ ﺳﻴﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻳﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻋﻈﻴﻢ و ﺑﺎزﺗﺎﺑﺶ ﺧﻮد را در ﻣﻮج دوم ﺟﻨﺒﺶ ﺗﻮدﻩ اﯼ ﮐﻪ از ﭼﻨﺪ هفﺘﻪ ﻗﺒﻞ ﺷﺮوع ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺿﻮح ﻧﺸﺎن دادﻩ اﺳﺖ .
زﻧﺎن اﻳﺮان ﺑﻴﺶ از ﺳﻪ دهه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ هارﺗﺮﻳﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ارﺗﺠﺎﻋﯽ ﺟﻤﻬﻮرﯼ اﺳﻼﻣﯽ ﻗﺮار دارﻧﺪ . ﺿﻤﻦ اﻋﻤﺎل ﺷﺪﻳﺪ ﺗﺮﻳﻦ ﺳﺘﻢ ﺟﻨﺴﯽ و ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﺑﺮ ﺁﻧﺎن، ﺳﻌﯽ ﺷﺪﻩ در ﺗﻤﺎم ﻋﺮﺻﻪ هاﯼ زﻧﺪﮔﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺷﺎن ﺷﻬﺮوﻧﺪ درﺟﻪ دوم ﻣﺤﺴﻮب ﺷﻮﻧﺪ . ﺳﺮﮐﻮب زﻧﺎن ﻧﻴﻤﯽ ازﺳﺮﮐﻮب ﮐﻞ ﺟﺎﻣﻌًﻪ اﻳﺮان ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ. ﺳﻌﯽ اﻳﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ وﺿﻌﻴﺖ زﻧﺎن را در ﭼﻬﺎر ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار دهد.