نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

من از تفنگ بیزارم..

من

از تفنگ و سنگ
بیزارم
از خون منتشر شده بر اسفالت
و قلب عاشق خاموش
از زخم ِ سردِ مرگ
و کینه سترون ِخونخواه
از ازدحام عاطفه‌ی کور
و خشکسالی گلزار عاشقی
از انفجار ِآتش نفرت
و لحظه‌ی کبود خشونت

ادامه مطلب ...

کانون مدافعان و ارتباط دشوار با شاهرخ زمانی در زندان

به نقل از ستون یاد داشتها و نکته ها از سایت کارگر امروز

کانون مدافعان و ارتباط دشوار با شاهرخ زمانی در زندان
رضا مقدم – ۱۲ دسامبر ۲۰۱۴
در نامه تابستان امسال (ژوئن ۲۰۱۴) کانون مدافعان به “ای تی یو سی” و سازمان جهانی کار آمده است: “آقایان محمدجراحی و شاهرخ زمانی هر دو در زندان هستند و نمی‌توانند به عنوان نمایندگان این نهاد در آن اجلاس شرکت کنند … همزمان یاران دیگر کانون مدافعان حقوق کارگر آقایان رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده و هم چنین فعالان کارگری دیگر در شهرهای مختلف در زندان به سر می برند”.  ادامه مطلب ...

معمای اعتصاب در کوشک!

اعتصاب کارگران معدن کوشک بافق انعکاس وسیعی در افکار عمومی و رسانه ها پیدا کرد. دویست و شصت معدنچی، نود درصد آنها مشمول قراردادهای موقت، سه ماه حقوق معوقه، شرایط نامناسب کار، تجمع مکرر و اعتراض بیحاصل به کارفرما؛ اینها دیگر جزو داده های شرایط کار در ایران است. دهها هزار مرکز کارگری دیگر با این خصوصیات ابدا اغراق نیست. بدنبال وعده های کارفرما و پس از پنج روز کارگران بر سر کار بازگشتند. در مقابل یک سناریوی عادی، تکراری و با پایان قابل پیش بینی؛  اما  یک سوال هر بار سمج تر از گذشته خود را مطرح میکند و جواب میخواهد: سحر نهفته در یک اعتصاب کارگری در چیست؟ یک جامعه با قوانین و نظم و نسق اما هر بار با یک اعتصاب تشتت همه جا را فرا میگیرد؟  ادامه مطلب ...

تشکل سراسری: رویا یا واقعیت!

پس از سه نشست بین کانون مدافعان به اضافه ی محمود صالحی و تنی چند از نزدیکانشان، مساله ی ایجاد تشکل سراسری مطرح شد و متعاقب آن بحث ها در این مورد در گرفت. بحث در این مورد را از دوزاویه می توان انجام داد. اول از زاویه ی اثباتی و دوم با تحلیل از ماهیت و سمت سوی بانیان ان.  ادامه مطلب ...

نگاهی انتقادی به “۱۶ آذر ۹۳”!!

دانشگاه تهران: زندانی سیاسی آزاد باید گردد! زنده باد جسارت و شور و شعور دانشجویان؛ اما این کافی نیست

شانزدهم آذر، تاریخا روز تعرض رادیکالیسم انقلابی به دیکتاتوری سلطنتی و اسلامی در ایران بوده است. اعتراضات در دانشگاه ها در این روز و در تمام این سالها، رنگ فراز و نشیب های تحولات اجتماعی ناشی از توازن قوای بین حکومت و جنبشهای اجتماعی معترض را با خود داشته است، اما دائما یک پیام محتوایی و همیشگیش نابودی استبداد بوده است. در عین حال باید این را پذیرفت که دانشگاه و دانشجو و اعتراضش دارای جنبشی قائم به ذات نیست که چهره ها و رهبران مشخص و معین و تعریف شده و نقشه عمل و قطب نمای تئوریک در عرصه مبارزه را دارا باشد، به این دلیل ساده که دانشجو بودن فقط منوط به دوره محدود چند ساله است و بلافاصله پس از پایان تحصیل و یا اخراج از تحصیل دیگر موضوعیت وجودی در محل ندارد.

ادامه مطلب ...

حماسه ۱۶ آذر، اوج پیوند آگاهانه جنبش سوسیالیستی دانشجویی با جنبش کارگری – دمکراتیک گرامی باد

پیام شاهرخ زمانی به دانشجویان :
از زندان گوهر دشت کرج
حماسه ۱۶ آذر، اوج پیوند آگاهانه جنبش سوسیالیستی دانشجویی با جنبش کارگری – دمکراتیک گرامی باد۶۱ سال پیش در چنین روزی،( ۱۶ آذر ۱۳۳۲) حکومت وابسته سلطنت پهلوی برای تثبیت نظام سرمایه داری وابسته ایران ، رزم انقلابی ضد سرمایه داری دانشجوی تحت رهبری دانشجویان سوسیالیست طرفدار طبقه کارگر که اعتراض به کودتای ننگین ۲۸ مرداد بود را به خاک و خون کشید، و رفقای کمونیست مصطفی بزرگ نیا و مهدی شریعت رضوی و مبارز ملی احمد قندچی، قهرمانان در خون خود غلطیده و سرود مرگ سرخ برای رهایی ستمدیدگان را در صفحات زرین تاریخ به ثبت رسانده و اصل تاریخی معاصر را تکرار کردند که بدون مشعل فروزان کمونیسم علمی بعنوان علم شرایط رهایی کارگران و ستمدیدگان هیچ جنبشی را سرانجام خوشی نیست.  ادامه مطلب ...

١٩ آذر ماه – ١٠ دسامبر سالگرد ۶۶مین سال تصویب اعلامیە حقوق بشر!

دهم دسامبر ۶۶ مین سالگرد تصویب اعلامیە حقوق بشر است، در حال حاضر بیشتر کشورهای جهان عضو سازمان ملل هستند و این اعلامیە را امضاء کردەاند و همگی خودرا مدافع این اعلامیە میدانند، دراین مدت ۶۶ سال و بوسعت این دنیای پهناور و وسیع انسان زیردست و ستمدیدە، انسان گرسنە و بیکار، انسان آوارە و خانە خراب و …  ادامه مطلب ...

جای خالی امنیت

امنیت اجتماعی یعنی نوعی احساس اطمینان خاطر که جامعه وگروه درآن نقش اساسی دارد، امنیت اجتماعی ناظر برتدارک سلامت افراد جامعه درمقابل اقدامات خشونت آمیزورفع دغدغه­های ذهنی مردم است.

بنابراین ناامنی اجتماعی موردنظر این پژوهش عبارت است ازمجموعه حرکتهای عمدی وتحولات عادی که اطمینان خاطر افراد وجامعه رامخدوش می سازند.  ادامه مطلب ...

نگاهی به جنبش دانشجوئی در سه پرده!

اکنون مدت هاست که کشمکش داغی بین جناح های حاکمیت برای کنترل بر دانشگاه ها و فضاهای دانشجوئی بر قراراست. روحانی اخیرا در استان گلستان گفته بود اگر لازم بود ۵۰ وزیر را هم معرفی می‌کردم زیرا برای تحقق وعده‌هایم از حرکت باز نخواهم ایستاد. چکیده دعوای مجلس با دولت را می توان در یک جمله چنین خلاصه کرد: دانشگاه جای شوخی نیست. علم الهدی امام جمعه دریده و درشت گوی مشهد، در مورد۱۶ آذر چنین خطبه خواند: 

 “مدیران دانشگاهها نباید اجازه دهند عده‌یی به اسم حمایت از جنبش دانشجویی، دروازه دانشگاههای کشور را بر روی ضدانقلاب باز کنند. دانشگاه جای تریبون‌سازی برای ضدانقلاب، ضد نظام و ضد ولایت‌فقیه نیست. جای عناصری که می‌خواهند جنبش دانشجویی را مصادره کنند، در دانشگاههای کشور نیست (چون قبل از آنها مصادره شده است!). وی افزود: هر سال همزمان با ۱۶آذر و روز دانشجو، عده‌یی لائیک و جریانهای سیاسی قدرت طلب و فرصت‌طلب به اسم حمایت از جنبش دانشجویی، به‌دنبال آن هستند که قشر عظیم و سرنوشت‌ساز دانشجو و دانشگاهی را با اهداف خود همسو کنند. اگر بنا باشد مدیران دانشگاهها با تساهل و تسامح و به‌خاطر گرفتن ژست در مقابل ضدانقلاب، در دانشگاهها برای آنان تریبون‌سازی کنند، مردم انقلابی بیدار و هشیار دانشگاهها را تطهیر می‌کنند …علم‌الهدی افزود: در سال ۱۳۵۸ وقتی گروههای الحادی و التقاطی در دانشگاه تهران سنگربندی کردند تا دانشگاه را تصاحب کنند، مردم انقلابی افراد ناشایست را بیرون ریختند و چهار سال در دانشگاهها بسته ماند و دانشگاه آماده انقلاب فرهنگی شد. وی با اشاره به ۱۶آذر سال ۱۳۸۸ گفت: در این روز عوامل مزدور به اسم بزرگداشت جنبش دانشجویی، این جنبش را مصادره کرده و اقدام به پاره کردن عکس امام راحل نمودند.” بسیج دانشجوئی در دانشگاه امیرکببر “همایش جنبش دانشجوئی، شصت سال مرگ بر آمریکا” را با دعوت از لاشخورانی چون حسن شریعتمداری و ضرغامی تدارک دیده است، دولت و حامیان او هم به نوبه خود برنامه ای با حضورروحانی را تدارک دیده اند. حال پرسیدنی است در شرایطی که چنین قشقرقی بین باندهای حاکمیت برای کنترل دانشگاه ها و دانشجویان جریان دارد، خوددانشجویان که موضوع این جدال ها هستند چه می کنند و جنبش دانشجوئی در چه شرایط و حال و هوائی قرار دارد؟ در همین رابطه بجای بحث های کلی   بهتراست از خلال دو رویکرد و نقدآنها نگاهی داشته باشیم به جنبش دانشجوئی در سه پرده:

مجلس اسلامی که به سنگرتمام عیارباندهای افراطی و شبه فاشیستی حاکمیت و باج خواهی آنها تبدیل شده است، سرانجام در نبردخوان پنجم به وزیرپیشنهادی روحانی، در پی توافق و قول و قرارهای پشت پرده و مرزبندی در صحن مجلس به فتنه گران،  گزین تیم همکارانش از میان حلقه های وفاداربه نظام و انقلاب و رهبری و کسانی که به ویروس فتنه آلوده نباشند، و البته اینکه کاری هم به بسیج دانشجوئی نداشته باشد، توانست سرانجام در حالی که چفته بسیجی ها را  بر دوشش افکندند، رأی اعتمادمجلس را بدست بیاورد. این کشاکش ها آشکاران نشان دهنده نبردسنگینی است که بین دو جناح برای کنترل دانشگاه ها جریان دارد. در موردمعرفی وزیرپیشنهادی چهارم اکثریت نمایندگان مجلس پیشاپیش دولت را  تهدید کرده بودند که به وزیرپیشنهادی او رأی نخواهند داد و ۸ تشکل اصول گرا در نامه ای به روحانی نسبت به چالش دولت با مجلس هشدارداده بودند و خواهان معرفی فردمناسب دیگری شده بودند. آن ها در این تلاش خود مثل همیشه آشکارا از حمایت باندهای اطلاعاتی- امنیتی برای پرونده سازی و پشتیبانی تبلیغاتی رسانه ها و سایت های وابسته به سپاه و بسیج و اصول گرایان برخوردار بودند و مصمم بودند که هرکس را که به آنها باج لازم را ندهد با مارک اصحاب فتنه از دور خارج کنند. در این میان سیاست مدارا و چانه زنی های پشت پرده دولت با رقبای خود، و یا عقب نشینی ها برای پرهیز از در گیری مستقیم، مثل پائین کشیدن فتیله افشاء بورسیه ها و یا آمادگی شماری از معاونان و مسؤلان برگزیده شده در وزارت علوم توسط دولت روحانی، برای جلب رضایت و کسب رأی نیزکارگرنیفتاده بود و حتی موجب زیاده خواهی و جری ترشدن مجلسیان هم شده بود. تازه عبور از خوان رأی اعتماد به معنی تثبیت موقعیت وزیر هم نیست. چنانکه نمایندگان به صراحت اعلام می داشتند که اگر هر وزیری هم رأی بیاورد، چهارچشمی رفتارش را رصد می کنند و اگر مطابق وعده هایش در کمیسیون های مجلس عمل نکند، نمایندگان هم چون وزیرقبلی آبخورش را خواهند گرفت و مغزولش خواهند کرد. دعوا هم فقط برروی شخص وزیر نیست بلکه شامل برنامه و عملکرد و گزینش ها و جهت گیری های سیاسی و در مرکزآن ها، تداوم فضای پادگانی بر دانشگاه ها است. در اصل مشکل از آنجا برمی خیزد که جناح حاکم و شخص خامنه ای به کمتر از کنترل تمام عیارفضای دانشگاه ها به عنوان خط قرمزخود راضی نیستند. کابوس رهاشدن دانشگاه از سیطره حاکمیت کابوس بزرگی است. این کابوس ریشه در تحولات همان فردای انقلاب اسلامی دارد. زمانی که حتی جامعه دراوج توهم خود نسبت به حاکمیت جدید و خمینی قرار داشت، رژیم دربیشتر دانشگاه ها و ازجمله دانشگاه تهران در اقلیت بود و بقول علم الهدی ناچارشدند چهارسال به عنوان انقلاب فرهنگی و تطهیر، درِ دانشگاه ها را تخته کنند. در دولت های خیلی خودی این مشکل از طریق گزین رؤسا و مسئولین دلبخواه و سرسپرده  در همه سطوح به این جناح حل و فصل می شد، اما در دولت های محلل و بحران، معرکه جنگ فرسایشی بین دو جناح برای کنترل فضای دانشگاه ها داغ ترمی شود. اکنون رژیم حتی تحمل جاپائی برای اعتدالی ها نیزندارد. بی احتیاطی نباید کرد، مگر نه این است که یک کشتی در میان امواج طوفانی چه بسا با پیداشدن روزنه کوچکی بردیواره هایش ممکن است غرق شود.

در همین رابطه  بهتراست از خلال دو رویکرد و نقدآنها نگاهی به جنبش دانشجوئی بیافکنیم:

وضعیت جنبش دانشجوئی در سه پرده!

پرده اول: برگزاری مراسم دولتی امسال دانشگاه تهران به مناسب آغازسال تحصیلی جدید، می تواند تصویری از وضعیت و شرایط حاکم برمحیط های دانشجوئی ارائه دهد:

 تعدادحاضران در سالنی نه چندان بزرگ که حتی نتوانست همه صندلی های آن را پرکند، عدم حضورنمایندگان تشکل ها و سخن گویان دانشجویان و اساتید، صحبت های کم رمق دو سخنران دست چین شده دانشجوئی و اساتید، ایجادفاصله و حائل بین محوطه مراسم و محیط اطراف آن  توسط نیروی حراست دانشگاه، که بیانگرنگرانی رژیم از احتمال وقوع اعتراض بود. امنیتی بودن فضای حاکم بر مراسم کاملا محسوس بود و در تقابل آشکار با این ادعای حسن روحانی که مدعی بود سعی کردیم در سال گذشته فضای امنیتی دانشگاه ها را کم و کمترکنیم. معلوم بود که رژیم مصمم است اجازه ندهد که همچون بزرگداشت۱۶آذرسال گذشته، گوشه ای از شعارهای اعتراضی دانشجویان بهنگام پخش مستقیم سخنرانی رئیس جمهور، به نحوناخواسته از صدا و سیما پخش گردد!. فضای پلیسی چنان بود که حتی سخنران دست چین شده دانشجوئی هم نتوانست متن سخنانش را  بدلیل مصادره آن توسط حراست دانشگاه، با خود به همراه داشته باشد! و ناچارگشت که بقول خودش بالبداهه سخن بگوید!. براستی روحانی آمده بود تا در این فضای سرد و کسالت آور چه بگوید و به کدام دست آوردهایش به بالد؟!. پس از گذشت یکسال از روی کارآمدنش بنظر می رسید که حتی برگزاری یک مراسم تشریفاتی دانشجوئی نیز از حیطه کنترلش خارج بوده و حتی  اندک فضائی هم که  بتواند پزدموکراسی بدهد برایش وجود نداشت. او که چنته اش برای ارائه دست آوردی قابل اعتنا در طی یکسال گذشته خالی بود و بر فضای سنگین حاکم بر این مراسم و نمایشی بودن آن نیز واقف بود، بناگزیر در سخنان خود با اظهارتأسف نسبت به عدم حضورتشکل ها  و سخن گویان دانشجوئی، به فضای سنگین امنیتی حاکم بر این مراسم اذعان کرد. او با تأکید بر اهمیت وجودنقد در دانشگاه ها و نقش دانشگاه های زنده و پویا در پیشرفت کشور و ضرورت تعامل با دانشگاه های خارج کشور و تأکیدبرضرورت نقدعلمی بجای سیاست حذف و بطورمشخص با انتقاد به سیاست حذف رشته های علوم اجتماعی و علمی بجای نقدآن ها پرداخت، و این که از تک حلقه ها زنجیر درست نمی شود (اشاره به تعدادمقالات علمی که  خامنه ای و جناح حاکم به عنوان شاخص رشدعلمی دانشگاه ها به آن مباهات می کنند). او هم چنین با تفصیل به فشارهائی که در طی یکسال گذشه به دولت او واردشده و از چالش های گزینش چهاروزیر و سرپرست، و اهلا و سهلا گفتن و سرفرودآوردن خود برای حفظ آرامش دانشگاه ها و از جمله پرده برداری از بورسیه ها که موجب عزل”وزیردانشمندش” شد سخن گفت و با تقلید از یکی از آیه های قران به طنز افزود، بورسیه! و ما ادراک ماالبورسیه! [بورسیه! و تو از بورسیه (و رانت نهفته در آن) چه می فهمی!]، تلاش کرد که این کارشکنی ها را به عنوان دلایل عدم موفقیت در اجراء وعده هایش نسبت به دانشگاهیان عنوان کند. در حقیقت روحانی که می دانست فضای دانشجوئی و دانشگاه ها بدلیل عدم تحقق وعده هایش  نا خوشنود و خشمگین است و حتی امکان ابراز آزادانه این نارضایتی در مراسم گشایش سال تحصیلی جدید هم از آن ها گرفته شده است، تلاش داشت که با توسل به گفتاردرمانی و نصیحت مخالفان خود و تأکیدبرآن که وعده هایش را فراموش نکرده است، وضعیت تدافعی و آچمزشده خود را توجیه کند. البته گوشه ای از بازتاب نارضایتی دانشجویان را می شد، در چند پلاکاردی که دانشجویان معدودی توانسته بودند  با خود به محوطه سخنرانی بیاورند و با شعارهائی چون روحانی وعده هایت را فراموش نکن و دانشگاه بیدارست، دانشگاه پادگان نیست … مشاهده کرد. بدیهی بود که این نوع  دستاویزها برای توجیه تداوم وضعیت پادگانی دانشگاه ها، نمی توانست موردپذیرش دانشجویان باشد. آن زمان که روحانی وعده غیرامنیتی کردن دانشگاه ها را می داد، دشمنی جناح حاکم و شخص خامنه ای با فضای باز و ولواندک در دانشگاه ها و عرصه فرهنگی برکسی پوشیده نبود و روحانی هم فردی نبود که از آن بی خبر باشد و نداند که جناح حاکم وقتی هم ناچارگردد گامی عقب بگذارد و عرصه ای را به حریف واگذارد، بلافاصله با افزایش فشار و تشدیدفضای اختناق و بحران آفرینی چنان می کند تا همه شیرفهم شوند که چیزی تغییرنکرده و صدرحمت به سلف روحانی!. همانطور که در دوره خاتمی با بهره گیری از تاکتیک زمین گیرکردن رقیب و سرخورده کردن خیل حامیانش، زمینه را برای پناه بردن مردم به جهنم و مارغاشیه فراهم کردند. از این رو با سپری شدن بیش از یکسال از زمامداریش، آن وعده ها هم چون طوقی به گردن روحانی آویخته شده و با گذرزمان گره آن تنگ ترهم می شود. انتظاررأی دهندگان از رئیس جمهور عمل کردن به وعده هاست، و  این سخن که وعده هایم را فراموش نکرده و در حافظه ام نگهداشته ام، معنائی جز قراردادن آن ها در ویترین اتاق ریاست جمهوری ندارد!. آش انفعال و وادادن دولت چنان شورمی شود که حتی سروصدای کسی مثل علی مطهری را هم  نسبت به تمکین و تسلیم بیش از اندازه روحانی در برابرفشارجناح مقابل (و دولت موازی)  درمی آورد و خطاب به او نسبت به وعده های انجام نداده اش (از جمله گشایش حصرخانگی موسوی و کروبی و رهنورد که دولت رسما اعلام داشته است از حوزه اختیارش خارج است) هشدارمی دهد. از جانب دیگر هشدار و نهیب اخیرخامنه ای در مورداهمیت مهندسی”علوم اجتماعی” و خطربزرگ غفلت از آن برای نظام، آن هم  پس از سخنان حسن روحانی در مراسم بازگشائی دانشگاه ها و خرده گیریش به سیاست حذف علوم اجتماعی، نشان دهنده عزم سردمداران سیستم برای تداوم فضای پادگانی در دانشگاه هاست و این که با دانشگاه نباید شوخی کرد! و دانشگاه ها جای اعتدال بازی و وررفتن با جاشنی انفجاری نیست. از قدیم گفته اند که مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد، از این رو حرجی بر واهمه فراگیررژیم به بروزکوچکترین رخنه ای بر دیواره های فضاهای پادگانی دانشجوئی نیست.

البته این واقعیت دارد که سال گذشته را باید سال تقلای سیستماتیک باندهای حاکم برای ممانعت از وزش نسیم “تغییر” ولواندک و “بس معتدل” در فضای پادگانی دانشگاه ها و فلج کردن اقدامات نیم بنددولت در این عرصه دانست. گزینش چندمهره نزدیک به اعتدالی ها در مناصب بالای دانشگاهی و وزارت علوم عملا زیرفشارپاتک های حریف از نفس افتاد و تغییرملموسی در میراث باقی مانده از دولت قبلی در وزارت علوم و نهادهای دانشگاهی بوجود نیامد. عناصر گمارده شده در دولت پیشین هم چنان در دانشگاه ها جولان می دهند و برای دانشجویان خط و نشان می کشند. بازگشت دانشجویان ستاره دار و اساتیدتصفیه شده و بازنشرنشریات توقیف شده و یا حضورولورقیق و ابتدائی تشکل های دانشجوئی در همان گام های نخست متوقف شد. استراتژی دو وجهی و متضادرژیم مبنی بر پیش بردسیاست انبساطی در حوزه مناسبات خارجی با هدف گشایشی در اقتصادنیمه فلج و دچارتنگی نفس، و سیاست انقباضی در داخل، بیش از همه در مورددانشگاه ها مصداق دارد. بر ساس همین استراتژی دو وجهی پروپال دولت در حوزه های دانشگاه و فرهنگ و رسانه وحجاب و…. در طی یکسال گذشته چنان قیچی شده است که جرئت سازماندهی حامیان و پایگاه اجتماعی خود را نیز ندارد. سردی فضای حاکم برمراسم آغازسال جدید چنان بود که اطرافیان رئیس جمهور با تأکید به اهمیت رابطه رئیس جمهور با دانشجویان و محیط های دانشگاهی، وعده دیدار وی برای شنیدن سخنان نمایندگان دانشجوئی را در اولین فرصت (که قاعدتا باید روز دانشجو باشد) دادند.

خروج از چنبره این مداربسته توسط جناح روحانی و اصلاح طلبان حامی آن، جز از طریق اعمال فشار از بیرون و فعال کردن پایگاه اجتماعی خود، برای مقابله با تعرض بی وقفه حریف به جای سیاست باصطلاح” تعامل در پشت پرده و اجتناب از رسانه ای کردن آنها”ممکن نیست. این امیدهم که با گشایش هسته ای و اقتصادی چرخشی در توازن قوا به سودوی صورت گیرد، حتی اگر در مذاکرات هسته ای گشایشی هم ایجادشود، امیدی واهی است و بدون ایستادگی در برابرپیشروی های حریفی که در مصادره کردن حرفه ای است، وافی به مقصود نخواهدبود. از همین رو پاره ای از حامیانش با انتقاد به این سیاست مماشت گرانه و مبتنی بر گفتاردرمانی، نگران مات شدن وی هستند و معقتدند که اگر روحانی  از بازی کردن در یک عرصه دست برندارد و همزمان در همه عرصه ها بازی نکند و فشاروارد نیاورد، همه بازی را خواهد باخت و حتی یاران و حامیان خود را نیز دلسرد و نا امید خواهد ساخت.

محتوای منازعه دو جناح:

جنگ قدرت دانشگاه ها نه در انکارضرورت کنترل اکید بردانشگاه ها بلکه در چگونگی آن و اینکه بدست کدام جریان صورت بگیرد است. و گرنه در اصل کنترل و اصل آرام نگهداشتن دانشگاها هدف مشترکی وجود دارد. چنانکه وزیرعلوم جدید هنوز بر سرکارنیامده از ضرورت امن و آرام بودن فضای دانشگاه ها سخن گفته و از دانشجویان خاسته است که در ۱۶ آذر دانشگاه ها را آرام نگهدارند. از نظردولتیان دانشگاه ها باید بازارمحور و در خدمت کارآفرینی و تجاری سازی باشد. نگاهی  به یک گزارش از خبرگزاری ایسنا در این مورد روشنگراست:

“محمودنیلی احمدآبادی (یکی از وزراء پیشنهادی که از سوی مجلس پذیرفته نشد)-با تاکید بر اینکه استفاده بهینه از ظرفیت دانشگاه‌ها باید در دستورکار باشد افزود: دغدغه اصلی دانشگاه تولیدهدفمندعلم و تجاری سازی منطبق بر سیاست‌های علم و فناوری ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و رئیس جمهور است“.

با اشاره به سه نکته پیرامون اهمیت دانشگاه ها و کنترل آن ها پرده اول را به پایان می بریم:

نکته نخست به دلیل برتری نسبی نفوذاصلاح طلبان نسبت به رقیب خود در این حوزه- بر یک جمعیت چهارپنچ میلیونی و نقش آ« در بسط نفوذ اجتماعی آنها در سطح جامعه.

نکته دوم بدلیل نقش دانشگاه در تولید و پرورش کادرهای لازم برای نظام در حوزه های پژوهش و تؤسعه اقتصادی و سیاسی. اگر شرط لازمِ فعلیت یافتن این پایگاه اجتماعی برای اعتدالیون و اصلاح طلبان بازشدن نسبی فضا در سمت و سوی معین است، برعکس جناح حاکم تسلط خود را مدیون فضای پادگانی و تداوم آن است.

نکته سوم با توجه به پتانسیل بالای فراروی جنبش دانشجوئی از چهارچوب نظام موجود، ضریب نفوذ و مزیت نسبی اپوزیسیون و مخالفان نظام در محیط های دانشجوئی از هردوی آنها بیشتراست و اینکه  اساسا در فضای دانشگاه ها عموما گفتمان های رادیکال و ساختارشکن دست بالا را پیدامی کند، هردو در ضرورت کنترل دانشگاه ها اشتراک نظردارند.

خلاصه: اگرخودجنبش دانشجوئی بطورمستقیم حضورندارد، اما شبح آن بر فضای دانشگاه ها پرسه می زند!

پایان بخش اول

[قسمت دوم این نوشته را که شامل پرده دوم و سوم، از جمله نقدمیزگردبی بی سی در موردرکودجنبش دانشجوئی است در قسمت دوم و آخراین  نوشته خواهیم خواند]

۲۰۱۴-۱۲-۰۷  ۱۶-۱۶-۱۳۹۳

تقی روزبه

مذهب” دیگر امر خصوصی افراد نیست!

مذهب یک امر خصوصی افراد است دیگر معنی نمی دهد. دین در حال حاکمیت است. دین در همه جا دولت و حاکمیت را در دست دارد. سرنوشت جامعه و انسانه را در اختیار دارد.تعیین سرنوشت میکند.برای جامعه قانون تعیین و تبیین میکند. سر انسان می برد و به صلیب میکشند و اعضای داخلی بدن مخالفان خود را می خورند. بازار برده فروشی زنان و دختران و کودکان بر پا می دارند. صورت زنان را با اسید میسوزانند و بدن آنها را با چاقو وتیزبر پاره پاره می کنند. چشم در می آورند وانگشت ودست و پا قطع می کنند. گوش و بینی می برند و با پرتاب سنگ (قصاص) زنان و مردان را زنده به گور می کنند. باید علیه آن ایستاد. باید بگوییم مرگ بر مذهب . مذهب باید نابود شود.  ادامه مطلب ...