نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

وضعیت زنان کارگر در ایران

در ایران با انکشاف نظام سرمایه داری ، زنان مجبور به کار مزدی در خارج خانه و خانواده گردید ند، نیمی از جمعیت ایران، و به همین نسبت نیمی از نیروی فعال، را زنان تشکیل می دهند. شرایط ورود زنان به بازارهای کار بعد از دههً چهل، و غالب شدن شیوه تولید سرمایه داری در ایران، مهیا گشت. نیاز بازارهای کار به نیروی کار ارزان، زنان را ازچهار دیواری خانه بیرون آورد. شرایط ورود زنان به بازار کار، بویژه در دههً ۵٠ با بالا رفتن قیمت نفت و سرازیر شدن دلارهای نفتی در سرمایه گذاریهای صنعتی- تسهیل شد به نحوی که در سال ١٣۵۵ ،میزان اشتغال زنان، به ٨.١۴ درصد رسید.در این سال، یک میلیون و ٢٠٠ هزار نفر از زنان شاغل بودند.زنان بطور گسترده ی تمایل و توان خود را برای کسب موقعیت اجتماعی بهتر و دخالت در تعیین سرنوشت خود در جامعه نشان می دادند. طیف گسترده ای از زنان به دانشگاهها راه یافتند. دیگر دانشگاهها مختص طبقات بالا و دارای جامعه نبود.

 

 تعداد روز افزونی از زنانی که به تنهایی یا بهمراه خانواده هایشان از روستاها کنده شدند، در جستجوی کار به شهرها ریختند به کارگاهها و کارخانه ها راه یافتند. از آنجا که اصلاحات زمان شاه سود آوری بیشتری در ابعاد داخلی و جهانی برای سرمایه می آفرید. بهمین دلیل ایران به بهشتی برای سرمایه گذاری تبدیل شده بود. و با عریانترین سرکوب سیاسی همراه بود، این اصلاحات به امر تساوی زنان همانقد ر کمک کرد که برای دیگر اقشار جامعه می توانست آزا دی بهمراه داشته باشد. بعد از انقلاب ١٣۵٧ ،وضعیت زنان تا حدودی تغییر یافت، و سعی شد تا زنان به آشپزخانه و چهار دیواری خانه باز گردانده شوند. شماره زنان شاغل رو به کاهش رفت و در سال ١٣۵٧ به ٩٧۵ هزار نفر، یعنی بین ٩.٨ درصد رسید. در حال حاضر بالای ۶۵ درصد زنان در ایران خانه دار هستند. بیش از ١٧ میایون زن در ایران محکوم به تحمل موقعیت خفت بار کار در چهار دیواری خانه ها، محکوم به بیگاری و کار طاقت فرسای رایگان هستند. آن چه در کشورهایی نظیر ایران، وضعیت زنان را حتی از شرایط متعارف زندگی زنان کارگر و خانه دار در جهان سخت تر می کند، نفش مذهب و کاربرد آن، نهادها و دستگاههای مذهبی با کسب قدرت سیاسی سبب فرودستی زن در ابعاد گسترده ای شده اند. با بر گرداندن زنان به کنج خانه ها و محروم ساختن آنها از مشاغل اجتماعی، در تثبیت موقعیت درجه دوم زنان نقش بسزایی داشته است. جمهوری اسلامی، کنترل مردان بر زندگی زنان را قانونی کرده است. به مردان حق داده می شود که در صورت لزوم زن خود را از اشتغال به کاری که برای وی مناسب می داند، منع نماید. این قانون که بوضوح مرد سالاری را تقویت می نماید، در تحکیم نابرابری زنان و مردان، ودر تبعیض جنسی زنان نقش بسزایی ایفا می کند،. در جامعهً امروزی ایران، زنان در رابطه با شغل، دستمزد، تحصیل و رفاه، مورد تبعیض بیشتری قرار می گیرند بیشتر زنان از نطر مالی وابسته به مردان هستند.

در راستای سرمایه جهانی- وضعیت شغلی زنان کارگر جهان سوم بطور اعم و زنان کارگر ایران بطور اخص دستخوش تغییرات شده است. زنان جذب بازار کار میشوند، بیشترین سهم را از فقر و فلاکت، خشونت و استثمار می برند، اما ناامن ترین بخش نیروی کاری در حیطهً شغلی و بی حقوق ترین در عرصه حقوق اجتماعی باقی می مانند. هنگامیکه کارکاههای زیر ١٠ نفر از شمول قانون کار خارج می شوند و بخش زیادی از کارکنان این کارگاهها را زنان تشکیل می دهند و در بسیاری از مواقع علاوه بر استثمار طبقاتی، مورد اذیت و آزار جتسی هم از طرف کارفرماها و هم از طرف کارگران مرد قرار می گیرند و هیچ نهادی نیست که آنها را مورد حمایت قرار دهد. یا هزاران دختر بچه ای که در کنار مادرانشان گلهای قالی را رج می زنند، و یک بخش از کار خانگی را در ضمن عهده دار شوند. یا در کوره پزخانه ها که بیشتر آنها را کارگرهای زن یا بچه ها تشکیل می دهند. بعد از بحران دههً ٧٠ در جهان سوم جذب نیروی کار ارزان زنان در قالب کارهای موقت، نیم وقت که عملاً ای نوع کارها متکی هستند به فرهنگ عقب مانده حاکم بر رابطه دو جنس دراین کشورها، بی حقوقی پذیرفته شده زنان، نبود سیستم حمایت اجتماعی، فقدان سنت تشکل یابی، و وجود فرهنگ و مناسبات عقب مانده که محرومیت از حقوق اجتماعی را برای زنان توصیه می کند، همهً اینها باعث می شوند که زنان با شرایط کار بسیار طاقت فرسا و شاق روبرو باشند. اولاً موقعیت فرودست زنان کارگر به سرمایه داران اجازه میدهد تا کار زنان را ارزانتر بخرند ودر آن بعنوان وسیله ای برای کاهش دستمزدها، تحمیل شرایط بد کار و تقلیل معیشت کارگران و استثمار شدیدتر آن ها سود جویتد. بعلاوه کار بی اجر و مزد زنان در خانه ها، در خدمت ارزان نگه داشتن نیروی کار و سود آوری هر چه بیشتر سرمایه است. ثانیاً با تبعیض بین زن و مرد سرمایه داران بین صفوف کارگران، در یک مقیاس عظیم جهانی در کارخانه ها، در محلات و حتی در خانواده تفرقه و جدایی می اندازند. و نیروی مبارزاتی عظیمی از کارگران را در برابر هم قرار میدهند. ثالثاً زنان کارگر در رابطه با حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی همیشه اولین قربانیان هستند که مورد حملات بورژوایی قرار می گیرند. و حمله به زنان کارگر معمولاً برای بورژوازی آسانتر است. سرمایه داران از بکارگیری کار زنان در میدان رقابت سرمایه خشنود هستند. آنها با وقاحت و صراحت اعلام داشته و می دارند که: زنان نسبت به مردان کمتر اعتراض می کنند. زنان منظم تر و کم توقع ترند؛ زنان کمتر به تشکل روی می آورند. در ایران هر گونه ستمگری و تبعیض علیه زنان مستقیماً بر علیه طبقه کارگر است. راندن زنان به کنج خانه یک عامل مهم معیشت و تعلیل سطح زندگی کارگران بوده و است. بکارگیری وسیع کار زنان در بازار سیاه کار، با دستمزد بسیار نازل که انعکاس بی حقوقی مطلق زنان است. در این چند ساله یک منبع استثمار وحشیانه به کارگران و پایین آوردن دستمزد بقیه بخشهای طبقهً کارگر بوده است. جدا کردن زنان و مردان و اعمال کردن تبلیغات جنسی علیه زنان در دامن زدن به تفرقه در صفوف کارگران در کارخانه و در مبارزات و اعتراضات تاًثیرات منفی زیادی گذاشته است. این گوشه ای از وضعیت زنان کارگر ایران و زنان کارگر جهان سوم می باشد. در مجموع اگر به تاریخچهً روز جهانی زن نگاهی بیندازیم ٨ مارس، اساساً یک روز کارگری است یعنی بیاد مبارزه زنان کارگر آمریکا و به همت بین الملل دوم کارگری در سال ١٩١١ بعنوان روز جهانی اتحاد و مبارزه برای آزادی و برابری زنان بنیان نهاده شده است. اما چرا حقوق ویژه زنان کارگر در تاریخ مبارزه کارگری و کمونیستی جهانی چنین جای برجسته ای دارد، چرا در هر کشوری که کارگران آن آگاهتر و متشکل تر هستند . حقوق کاملتری برای زنان بدست آورده اند ؟ چرا باید مراعات حقوق زنان کارگر بعنوان شاخص بر جسته ای در برخورد به هر قانون کاری به حساب آورده شود؟ واقعیت این است که وجود ستمگری بر زنان و قرار دادن آنها به عنوان جنس فرودست، یک اهرم پرقد رت اجتماعی برای حفظ انقیاد طبقهً کارگر است، فرودستی زن و تبعیض و ستمگری علیه زنان، برای طبقه کارگر به این معنا است که نیمی از جمعیت آن در برابر استثمار و ستم سرمایه داری کم حقوق تر و بید فاع تر ند. بدون تغییر در شرایط اجتماعی و اقتصادی، زنان نمی توانند به آزادی که حتی قانون به آنها قول می دهد، دست یابند. این سنت سوسیالیسم انقلابی است. که آزادی برای زنان را با قدرت کارگری هم راه می کند. واقعیات تاریخ جنبش کارگری و مبارزه کارگران در گذشته و حال آنرا بطور عینی و عملی اثبات نموده است در هر کجای دنیا که جنبش کارگری پر قدرت و رشد یافته تر به میدان آمده است، حقوق زنان کارگر را به بورژوازی تحمیل نموده است. در دهه های قبل و بخصوص اوایل قرن حاضر که جنبش کارگری در اتحاد و آ گاهی بالایی در سطح جهانی بر خوردار بود و کمونیسم کارگری قدرت و نفوذ وسیعتری داشت، این جنبش در عین حال پیشتاز و پرچمدار مبارزه قد رتمند راه رهایی زنان بود.

جنبش زنان و گرایشهای موجود در این جنبش و نقشی که این گرایشات در شکل گیری این جنبش ایفا می کنند.

در تقابل با تمام این ستمهای جنسی و طبقاتی که در طول سه دهه، جمهوری اسلامی بر زنان روا داشته است. زنان با مقاومت و ایستادگی خود به حرکتهایی بصورت پراکنده و در بسیاری مواقع منسجم دست زده اند. در چند سال اخیر ما شاهد روند سریع این حرکتها بوده ایم، تا جایی که امروزه این حرکتها میرود در قالب جنبشی به نام جنبش زنان ظاهر شود. در شکل گیری این جنبش گرایشات مختلف نقش دارند. که جنبش اصلا حات دست بالا را دارد . این گرایش سعی دارد از طریق حرکتهای فرهنگی، و تغییرات تدریجی قوانین بر موقعیت زنان تاثیر بگذارد. حامیان این گرایش و ایده تنها اصلاح طلبان نیستند، بلکه عمد تاً اصلاح طلبان خارج حکومت و طیف وسیعی از چپهای سابق را هم شامل می شود. این گرایش نه تنها سعی دارد هر حرکت چپ و رادیکالی را در نطفه خفه نماید، بلکه سعی می کند از بالا با تغییراتی رفرمیستی و جزیی این جنبش را مهار نموده و تحت سلطه خود در بیآورد. موًلفه دوم- گفتمان سنت مدرنیته است، که معتقد ند از طریق جهت گیری فرهنگی در جنبش زنان، می توان معضلا ت اجتماعی زنان را حل نموده، و تلاششان این ا ست که باید جنبش زنان هم و غم خود را در مبارزه بر علیه " سنت " و تلا ش برای استقرار مدرنیسم بگذارد. در چنین چهار چوبی، مشکلا ت و معضلا ت زنان در جامعه ایران نه ناشی از جامعه سرمایه داری، بلکه ناشی از " سنت " است . شاخه های مختلف فمنیسم منجر شده به تمایل کار فرهنگی، حرکت از فرهنگ، زبان، هویت جتسی و مقولا تی از این نوع در توضیح و تشریح مسایل زنان. ادبیات گرایش اصلاح طلبی گویای این است که با کار آرام و عمیق فرهنگی در حقیقت باید تلا ش نمود، میزان آگاهی و تعقل زنان را در زمینه های فرهنگی بالا برد وبد ین شکل زمینه هایتغییر در قوانین را فراهم آورد. اما گرایش د یگری تحت عنوان گرایش چپ سوسیالیستی در جنبش زنان وجود دارد که زنان کمونیست و زنان کارگر سوسیالیست آن را نمایندگی می کنند. معتقد است تا حرکت وسیع توده ای و متشکل از پایین شکل نگیرد، چنین جنبشی شکل نمی گیرد. شکل گیری ، موفقیت و پیشروی جنبش زنان گره خورده است به دو عامل اصلی. پیشرویهای جنبش کارگری و هر چه قوی تر این جنبش و به میدان آمد ن آن. مبارزه پیگیر و مداوم زنان کارگر و کمونیست که در واقع ستون فقرات جنبش زنان را تشکیل می د هند . از آنجاییکه امر رهایی کارگران باید توسط خود کارگران اجرا گردد، بهمین دلیل رهایی زنان کارگر امریست که به وسیله خود زنان کارگر باید تحقق یابد. بدون لغو مالکیت خصوصی و انقلاب سوسیالیستی رهایی کامل زنان امکان پذیر نیست و نخواهد بود، د ر نتیجه لغو مالکیت خصوصی و انقلاب سوسیالیستی در گرو پیروزی نهایی طبقهً کارگر است. بنابراین تضمین کامل پیروزی جنبش زنان بدون پیوند وحمایت جنبش کارگری امکانپذیر نیست. از نظر تاریخی طبقهً کارگر روسیه با پیروزی انقلاب اکتبر و رهبری لنین این امرمهم یعنی رهایی کامل زنان را متحقق نمود. در ضمن در تاریخ جنبش زنان در مقیاس جهانی در اواخر قرن نوزدهم دو دوره مهم از نظر گسترد گی مبارزات وجود داشته است. که ضمن هویت دادن یک دوره از تاریخ مبارزات زن سبب یک جنبش یک پارچه و متحد زنان شد. در دوره اول که از انتهای قرن نوزدهم آغاز شد. مطالبه محوری این جنبش حق رای بود. در دوره دوم، برابری حقوقی و اجتماعی. در اینجا لازم می دانم به بخشی از سخنان لنین در رابطه با مطالبات و نقش زنان در انقلاب اکتبر اشاره نمایم. لنین اشاره می نماید." خواستهای ما چیزی نیست، جز استنتاج عملی ما از نیازهای مبرم زنان و از تحقیر خفت باری که زنان ضعیف و محروم از مزایای اجتماعی- اقتصادی تحت سیستم بورژوایی تحمل می نمایند. بدین ترتیب، ما نشان می دهیم که به ستم بر زنان و نیازهای آنان آگاهی داریم؛ که ما از موقعیت ممتاز مردان با اطلاع هستیم؛ که ما چشم داریم واز هرستم و تبعیضی که بر زنان کارگر، همسران کارگران، زنان روستایی، ویا حتی از هر آنچه که بر بسیاری از موارد بر زنان طبقات مالک روا میشود؛ متنفریم.و می خواهیم آنها را از بین ببریم.حقوق و اقدامات اجتماعی ای که ما از جامعه بورؤوایی برای زنان می خواهیم، بر این امر تاکید دارند که ما وضعیت و منافع زنان را درک می کنیم و تحت دیکتاتوری پرولتاریا به آنها توجه خواهیم کرد. و طبیعتاً نه مثل رفرمیستهای کرخت آلود و رییس مآب، نه به هیچ وجه! بلکه مثل انقلابیونی که زنان را فرا می خوانند، تا به طور مساوی در بازسازی اقتصادی و روبنای ایدئولوژیکی مسئولیت بگیرند. " لنین هم در جای دیگری اشاره می کند. " در پتروگراد، در مسکو و در د یگر مراکز شهرها و مراکز صنعتی، زنان پرولتاریا در دوران انقلاب عظمتی را به نمایش گذاشتند. بدون آنها به سختی می توانستیم پیروز شویم. این نظر من است. چه شجاعتی از خود نشان دادند. وهنوز چقدر شجاع هستند. رنج و محرومیتی را که آنها تحمل می نمایند، مجسم کنید. اما آنها استقامت می کنند؛ زیرا می خواهند از شوراها دفاع کنند؛ زیرا آزادی و کمونیسم را می خواهند. آری، زنان کارگر ما، رزمندگان طبقاتی بر جسته ای هستند.آنها ارزش تحسین و عشق را دارند. "