نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

زنان و مبارزه طبقاتی

با برقراری مالکیت خصوصی نظام پدر سالار و مردسالار نیز پایه های خود را در جامعه محکم کرد. یکی از مهمترین علل مردسالاری, مالکیت بروسایل تولید است که عنصر اصلی ثروت وقدرت را تحت کنترل خود گرفته است. مالکین بروسایل تولید در کشورهای سرمایه داری که بیشتر مردان هستند بیشترین ثروت جامعه را نیز تحت کنترل خود دارند و بهمین جهت روابط اجتماعی مردسالارانه بر تمام کشورها با اختلافاتی حاکم است وبه تبع آن زنان با آنکه در تولید ثروت نقش بسزایی دارند اما سهم آنان از تولید بسیار ناچیز است. براساس گزارش سازمان ملل, زنان دو سوم  کارهای جهان را انجام میدهند که فقط  ۱۰ درصد ازدرآمد حاصل از آن را زنان بدست می آورند و صاحب ۱ درصد از ابزار تولید اند.  در کشورهای سرمایه داری نظیر ایران زنان بیشتر در بخش های غیر ماهر صنایع و خدمات کار میکنند که دستمزد آنان در برابر کار برابر بیسیار کمتر از دستمزد مردان است و زنان کارگر که محرومترین قشر جامعه هستند مجبورند به شرایط استثمارگرانه وغیرانسانی بازارکار تن دهند تا بتوانند سهم بخورو نمیری را از ثروتی که تولید کرده اند را از آن خود کنند, و در این کوره راه طاقت فرسا نیز به سوء استفاده ی کارفرما  تن دهند. بطور مثال برطبق گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر, در تولیدهای لباس واقع در خیابان ولیعصر وجمهوری,حقوق ثابت ماهیانه کارگران زن ۱۴۰ هزار تومان با بیمه و ۱۶۰ هزار تومان بدون بیمه هست و حقوق مردان در این کارگاه برای کار یکسان ۲۰ هزار تومان بیشتر است. اختلاف این دستمزدها بین کار زن و مرد به گفته کارفرمای این کارگاه, به طور متوسط ماهیانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان است.

زن کارگر فقیرترین و محروم ترین بخش نیروی کار است که از هیچگونه حمایتی برخوردار نیست و همیشه اولین قربانیان  ارتش ذخیره کار است. زنان بعنوان نیمی از نیروی کار نظام سرمایه    همواره مورد بهره کشی و استثمار سرمایه و نیز زیر سلطه  مردان و قوانین و فرهنگ مردسالارنه به سر میبرند.
این معضل فعالیت زنان را در عرصه های مختلف , بخصوص در پیوستن به مبارزات کارگری محدود و گاها غیر ممکن میکند. با اینکه ستم برزنان, ستمی ست  طبقاتی ورفع آن درگرو پیروزی طبقه کارگر و نابودی کل سرمایه است؛ و رفع معضلات اقصادی و سیاسی زنان در گرو همبستگی با کل جنبش کارگریست و سرنوشت آنها با کارگران مرد یکی ست؛ اما تحقق این اتحاد   کار چندان آسانی نیست و زنان ناگزیراند برای اینکه بتوانند درمیدان مبارزه طبقاتی حرکت کنند با ساز و کارهای فرهنگ ارتجاعی مردسالاری، که متاسفانه جنبش کارگری هم  به آن آلوده است, مبارزه کنند و این راهی ست بس دشوار که تنها بکمک پیشروان جنبش کارگری میسر است.
در طی سی سال حکومت جمهوری اسلامی, موقعیت زنان اسفناک تر از گذشته شده و بار پر مشقت بی حقوقی مطلق, رانده شدن به خانه ها, کارخانگی, نداشتن حق بیمه و ناامنی در کار و تن فروشی را بر شانه هایشان سنگینی میکند.  این فلاکت ناشی از سیاست های نئولیبرالیستی و فشار فقر بر خانواده های کارگری, دور جدیدی از مبارزات کارگری را آغاز کرده است که هر روز اخبار اعتصابات کارگری را میشنویم و جامعه ایران میرود تا دستخوش تحولات طبقاتی شود که سرنوشت جمهوری اسلامی را رقم  بزند. در این دور از مبارزات کارگری در ایران, اگر چه اعتراضات پرستاران و معلمین به شرایط سخت کاری و دستمزد زیر خط فقرشان برکسی پوشیده نیست و بطور کلی حضور زنان در اعتراضات همیشه چشمگیر بوده, اما  زنان کارگر به دلیل پراکندگی و عدم انسجام و وجود دیدگاه های مردسالارنه هنوز  نتوانسته گامی اساسی در جهت تثبیت خود در تشکل یابی حول گرایشی طبقاتی بردارند. یکی از دلیل مهم, الگوی تقسیم کار در جامعه مردسالار است که زنان را عهده دار کارهای خانه میداند حتی اگر آنان نیز شاغل باشند و اساسا وظیفه انجام کارهای خانگی و بچه داری را از خصایص زن میداند. این دیدگاه در بین کارگران وجود دارد و به همین خاطر زنان در متن جنبش کارگری کمتر حضور دارند که  یکی از مهمترین موانع فعالیت زنان است.
در نظام سرمایه داری هم ارزش کار مزدی زنان کمتر از مردان است و هم باید مسئول کارهای خانگی باشند. در واقع هم در عرصه اقتصادی باید مشقت کار و دستمزد ناچیز را تحمل کند و هم در خانه کار بدون مزد انجام دهد که فشاریست مضاعف بر گرده زنان زحمتکش که دچار انواع و اقسام آسیبهای جسمی و روحی- روانی  میشوند و قوانین زن ستیز و ضد کارگر جمهوری اسلامی نیز آنرا تشدید میکند.
بنابراین زنان کارگر بخاطرستم مضاعفی که برآنان روا میشود از محرومترین اقشار جامعه هستند و بمراتب بیشتر از همتایان مرد خود مورد استثمارند و برای رفع این ستم به حمایت همرزمان مرد خود نیازمندند تا در یک جبهه واحد بتوانند مبارزات خود را علیه استثمارسازمان دهند و این امر وظیفه فعالین جنبش کارگری است که با این سنت های ارتجاعی مبازره کنند و زمینه های فعالیت و اتحاد زنان را در اعتراضات سازمان دهند. فعالین آگاه کارگری میدانند که درصورت نادیده گرفتن زنان و یا کم بها دادن به آنان, بخش عظیمی از متحدین خود را از دست خواهند داد و این وظیفه مهم را به جنبش لیبرالی واگذار خواهند کرد که ضربات جبران ناپذیری را به جنبش کارگری وارد خواهد کرد و زنان مبارز کارگر ما نیز میدانند که شرط پیروزی و رها یی از محرومیت و استثمار در گرو مرتبط شدن با جنبش کارگریست, بهر حال ایجاد چنین پیوندی آسان نیست و نیاز به پیگیری فراوانی دارد.
اگر رهایی زنان بدون کمونیسم قابل تصور نیست, کمونیسم نیز بدون رهایی زنان قابل تصور نیست. دیدگاهی که بسیاری از ما نیزهمچنان آنرا درک نکرده ایم.

به نقل از به پیش! شماره ۷۸، جمعه ۸ دی ۱۳۹۱، ۲۸ دسامبر ۲۰۱۲