نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

دامنه اعتراض به کشتار کولبران را سراسری کنیم

کشتار کارگران بیکار سالیان سال است که توسط نیروهای انتظامی و با حمایت دستگاه های امنیتی و قضائی در هر نقطه ای از ایران صورت می گیرد. اگر ممکن است بسیاری از این نوع کشتار به دلایل گوناگون از جمله رسانه ای نشدن آنها در خاطره عمومی جای نگرفته باشند و به عبارت درست تر عموم از وقوع آنها بی خبر مانده است، اما کشتار بیکاران خاتون آباد، به گلوله بستن بیکاران شهروئی بهبهان و کشته شدن «مرتضی فرجی نیا» کشته شدن «علی چراغب» بیکار دستفروش تهرانی، کشتن «عباس مظفری» بیکار دستفروش در قم و کشتار هر هفته ای بیکاران مرزی موسوم به کولبران که تعدادشان طی دو سه سال اخیر به صدها نفر رسیده است، قابل فراموشی نیستند. این انسان کشی قانونی تحت عناوین «مقابله با مخلان نظم، به مخاطره اندازان امنیت، حراست از مرزها و غیره» پاسخ سیستمی است که ناتوان از برآورده نمودن ابتدائی ترین خواست ده ها میلیون انسان حق طلب که داشتن کار یا بیمه بیکاری برای ادامه حیات است، می باشد.  ادامه مطلب ...

کسب نان به قیمت از دست دادن جان

این روزها چقدر نان با جان گره خورده است طبقه کارگر ایران‌جان میدهد تا نان بخورد. جان باختن روزانه شش کارگر در حوادث کار، دیگر به امری عادی تبدیل و زنده بودن امری « عجیب» شده است. انها می میرند چه در اثر فقر و فلاکت، خودکشی و بیکاری و چه در اثر حوادث در هنگام کار. اما گاه و بیگاه این موج کشتار کارگران به چنان قتل عامی تبدیل می شود که جامعه تب و لرز میگیرد و با بهت و حیرت، کسب یک لقمه نان را می نگرد که بهایش جان شیرین است. مرگ اتش نشانان و کولبران شاید در دو حادثه مجزا اتفاق افتاده باشند اما در چند مقوله مشترک هستند. کارگران اتش نشانی و کارگران مزدبگیر کولبر برای کسب نان و روزی خانواده هایشان باید جان خود را به خطر بیاندازند. باید با حوادث بجنگنند باید جان بدهند، باید قدم در ره بی بازگشت بگذارند تا نان شان را بدست اورند. ناگفته ها در مرگ اتش نشانان و کولبران زیاد است و زبان ما قاصر از این همه بی عدالتی!  ادامه مطلب ...