نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

پیروزی اعتصاب کارگران بافق مداخله گری وسیع داخلی و خارجی می طلبد

مقدمه:

دور جدید اعتصاب وسیع و پرقدرت کارگران دلیر و مبارز سنگ آهن بافق ، به رغم دستگیری فعالین کارگری و فشار سنگین امنیتی ادامه یافت و دستاوردهای معینی هم به همراه داشت.رژیم اسلامی که قرار داشت این معدن را به بخش خصوصی انتقال دهد مجبور شد بطور موقت هم که شده، جا بزند و وعده آزادی فعالین کارگری را بدهد.کارگران همچنان در مقابل فشارهای امنیتی رژیم مقاومت می کنند و اعلام کرده اند که بجز خواستهای اولیه شان (۱) و (۲) ، خواست آزادی بلا قید و شرط فعالین کارگری را هم به خواستهاشان اضافه کرده اند. تا همینجا باید به این عزیزان بابت این پیروزی تبریک گفت و امید داشت که این مبارزه پیش برود و الگوهای نوئی برای مبارزه سایر بخشهای کارگری سازمان دهد. علاوه بر کارگران بافق، فعالین کارگری سایر مناطق کشور از جمله اتحادیه آزاد کارگران، فعالین کارگری  در گیلان، پتروشیمی منطقه ویژه ماهشهر و بندر امام و بهشی از کارگران محور –تهران کرج در اطلاعیه ای این اعتصاب شکوهمند را پشتیبانی کرده اند. در خارج کشور هم تعداد زیادی از احزاب و سامانهای چپ اطلاعیه های حمایتی و دیدگاههای پیشنهادی خود را در مورد این اعتصاب منتشر کرده اند.  این اتفاقات نشان می دهد که جامعه کارگری ایران و جنبش کارگری اهمیت مداخله گری و همبستگی کارگری را می داند و بطور سازمان یافته تری به پشتیبانی از کارگران معدن بافق همت گماشته است.

منهم ضمن حمایت از این حرکت پرشکوه کارگری و تاکیید بر نفش مهم جنبش کارگری در پیشبرد جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم در ایران ، نکاتی را این موضوع ارائه می دهم:

(۱)جنبشهای اعتراضی کارگری ضد خصوصی سازی و معضل آنها:

اعتصاب کارگری مضمونا حرکت سازمانیافته کارگرهاست برای اعلام حضور خود . این مضمون در شکلهای مختلف ظاهر می شود.در “اعتراض” به شرایط مشخص.گاهی در اعتراض به اخراج ، گاهی در اعتراض به دستگیری، گاهی برای افزایش دستمزد، گاهی تعدادی هدف کنار هم ..ظاهرا درگیری چندین ساله کارگران معدن بافق اینبار حول مسئله معینی شروع شد که مسئله “خصوصی سازی” است. معضلی که نتیجه چرخش نظام سرمایه داری ایرانست برای ادغام شدن در نظام جهانی و پیش شرط این ادغام شدن. شاید بیش از دو دهه باشد که برنامه نظام اسلامی ایران اینست که به دستورات بانگ چهانی لبیک بگوید تا با ادغام نظام سرمایه داری ایران ، “خودی تر” شود و پذیرفته شود. از زمان رفسنجانی بود که این روند خصوصی سازی شکل گرفت و در دولتهای بعدی با سرعت یا کندی ناشی از بحرانهای اجتماعی جلو رفت.

معضل روند خصوصی سازی اینست که موسسات دولتی را وقتی به بخش خصوصی منتقل می کنند  ، مسئله “سود دهی” حاد تر می شود و لذا در تعاقب این خصوصی سازیها اخراجها آغاز می شود. گاها بخش خصوصی موسسه خریده شده را می خواباند و به اخراج کامل کارگرها دست می زند.قراردادهای کارگرها را باطل می کند و انها را تحت پوشش قراردادهای مشروط و موقت قرار می دهد و بسیاری از بیمه ها و حمایتهای آنها را متوقف می کند. همه این “تغییرات” به بهانه “سود آور کردن” موسسه انجام می شود و هر موسسه ای که وارد این وضعیت “انتقال” می شود برای کارگران خود وعده اخراج و بیکاری و سقوط زندگی را هدیه می آورد!

معضل خصوصی سازی یک تضاد را هم به بار می آورد.کارگر وقتی بخواهد در این وضعیت اعتصاب کند ، پشتوانه قوی ندارد چون صاحب خصوصی شده موسسه اساسا در باز نگه داشتن موسسه سود چندانی نمی برد! لذا اعتصاب کارگران بسیاری مواقع به تسریع روند اخراج و دادن بهانه بدست “صاحب کار جدید” کمک می کند! موسسه ای که طبق کارشناسی سرمایه داران سود چندانی نداشته ، خودش برای اخراج کارگرانش این پا و اون پا می کند و اعتصاب کارگران بهترین بهانه این اخراج است! مثل اینست که ادمی روی آب بایستد و بخواهد وزنه را هم بلند کند! این اون تضادی است که در بستر اعتصاب و اعتراض در موسسات در حال انتقال خوابیده و باید از سوی فعال کارگری خوب فهمیده شود و پاسخ مناسب بگیرد:

(۲)چه پاسخی باید به وضعیت متناقض اعتراض در موسسه در حال انتقال داد؟

کارگران معدن بافق دچار همین وضعیت هستند.یعنی خبر انتقال موسسه شان به بخش خصوصی ابزار سازماندهی انهاست برای اعتصاب. علاوه بر مخالفت با خصوصی سازی ، کارگران خواستهای دیگری را هم مطرح کرده اند. از جمله:” تضمین کامل امنیت شغلی، ارتقای موقعیت شغلی  و افزایش دستمزد، تبدیل قراردادهای سفید امضا به قراردادهای رسمی، ایمنی محل کار، حق اعتصاب و تشکل، مقابله با آلودگی هوا در بافق”

همانطور که خواننده می بیند ، فعالین کارگری معدن بافق ، خواهان امنیت شغلی شده اند.معنیش اینست که اعلام کرده اند که مهم نیست کی کافرما باشد، انها حق خود می دانند که بیکار نشوند.حق خود می دانند که دستمزدشان بالا برود، حق دارند که امنیت شغلی داشته باشند و موضوع قراردادهای موقت نشوند، حق خود می دانند که اعتصابشان برسمیت شناخته شود و بخاطر اعتصاب دستگیر نشوند و اخراج نشوند و حتی حق خود می دانند که در منطقه الوده زندگی نکنند! اینها پاسخی است به اون معضلی که نظام سرمایه داری با خصوصی سازی می خواهد به کارگر تحمیل کند . این همه انچه کارگران می توانند بخواهند و بکنند نیست اما قدمهای مهمی است!

(۳)رمز پیروزی کارگر معدن بافق چیست؟

یک نکته مهم دیگر در مبارزات کارگری در موسسات در حال انتقال اینست که حکومت را مخاطب قرار دهند و امنیت حرفه ای و زندگیشان را از حکومت بخواهند.حکومت باید تضمین کند که علی رغم انتقال موسسه به سرمایه دار خصوصی هم وظیفه دارد که خواستهای کارگران را تامین کند. خصوصی سازی یا “دولتی سازی” فعل و انفعالات نظام سرمایه داریست طبقه کارگر باید خود زندگی خود هویت انسانیش را در نبرد با سرمایه داری تحمیل کند. این در سطح جنبش مطالباتی موجود قابل حصول است و پله ای خواهد ساخت برای پیشرویهای بیشتر .

رمز پیروزی کارگر معدن بافق اینست که از درون اعتصابش ، سازمانهای خودش را بزند.از صندوق کمک به اعتصاب تا اتحادیه و مجمع عمومیش . از دخیل کردن مجمع عمومیش در تمامی مذاکرات با کارفرمای دولتی و خصوصی تا علنی کردن این مذاکرات رو به جامعه. از ارتباط گیری با کارگران سایر معادن ایران برای سازماندهی اتحادیه کارگران معادن تا درگیر کردن نهادهای کارگری سایر بخشها.

کارگر معده بافق باید بحنبد.زمان هرگز به نفع اعتصاب و جنبش کارگری نیست.زمان قدرت کارگران معترض را می شکند.کارگر نمی تواند بدون در امد با جیب خالی به خانه برود.حکومتها و کارفرماها روی ماراتونی کردن مبارزه کارگری و شکستش همیشه حساب کرده اند.

رمز دیگر پیروزی کارگر معدن بافق اینست که اجتماعی کند خودش را.خانوادها را شهر بافق را جنبش دانشجوئی و زنان و جوانان را به حمایتش بکشاند. کارگر معدن بافق باید نهادهای بین المللی کارگری اتحادیه های معادن جهانی جنبشهای اتحادیه ای دنیا را به هم صدائیش چلب کند. کمپینهای سیاسی نیروهای چپ و کمونیست را باید بخود جلب کند.

رمز پیروزی کارگر بافق درگیر کردن تمامی منابع داخلی و خارجی است که باید با همسو شدنشان اهرمهای چرخش قدرت بنفع کارگر و طبقه کارگر را کنار هم قرار دهد.

(۴) دفاع از کارگر معدن بافق یک موضوع دیگر و فرصت دیگر  اتحاد فراسیاسی درون چپ ایران:

مدتهاست من بحث لزوم اتحاد فراسیاسی چپ و کمونیزم را مطرح کردم. تلاشها در این مسیر ادامه دارد.این بزرگترین حرکت کارگری چند سال اخیر در معدن بافق را باید یک فرصت بزرگ شمرد برای تقویت این اتحاد عملی. اتحاد عملی روی انتشار اخبار این اعتصاب ، حمایت از دستگیر شدگان، حمایت مالی از اعتصاب کنندگان و کسب حمایتهای بین المللی کارگری از کارگران معدن بافق.این تچربه در سالهای گذشته سر حمایت از کارگران پتروسیمی ها یا شرکت واحد یا زندانیان کارگر انجام شده اند. کارگران معدن بافق یک فرصت بزرگتر به همه ما کمونیستها می دهند تا خود را حول این دفاع جانانه متحد ببینیم.جامعه ایران باید بداند که چرا و چگونه طبقه کارگر می تواند به نوک پیکان مبارزه برای آزادیخواهی و برابری طلبی تبدیل شود.پاشنه اشیل نظام اسلامی ایران همچنان در نبرد کار و سرمایه نهفته است. باید در کنار کارگر معدن بافق این را نشان جامعه داد.

منابع دیگر:

در دهمین روز تحصن ,خانواده کارگران بازداشتی معدن بافق،آزادی به قید وثیقه را نپذیرفتند(آتحادیه آزاد کارگران ایران)

http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=3913

پشتیبانی از مبارزات دلیرانۀ کارگران سنگ آهن بافق / جمعهایى از کارگران و فعالین کارگرى در ایران

http://www.azadi-b.com/J/2014/08/post_490.html

درس های اعتصاب کارگران معادن بافق(علیرضا نوائی ، ایوب رحمانی)

http://monazere-siasi.com/مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۴/۶۹۰-درس-های-اعتصاب-کارگران-معادن-بافق


سعید صالحی نیا