نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...
نان و گل سرخ

نان و گل سرخ

ما در اینجا از دغدغه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می گوئیم...

با آنها که بالای دیوار نشسته اند!

شعری از سید علی صالحی تقدیم میکنم به همه ی مبارزان کارگری و زنان..

نان از سفره و کلمه از کتاب، 

چراغ از خانه و شکوفه از انار،

 آب از پیاله و پروانه از پسین، 

ترانه از کودک و تبسم از لبانمان گرفته اید،

 با رویاهامان چه میکنید!

  

 ما رویا میبینیم و شما دروغ میگویید ... 

دروغ میگویید که این کوچه، بن بست و

 آن کبوتر پر بسته، بی آسمان و 

صبوری ستاره بی سرانجام است. 

ما گهواره به دوش از خوف خندق و

 از رود زمهریر خواهیم گذشت. 

ما میدانیم آن سوی سایه سار این همه دیوار 

هنوز عالیمی عریان از عطر علاقه و 

آواز نور و کرانهی ارغوان باقی ست. 

سرانجام روزی از همین روزها برمیگردیم

 پرده های پوسیده ی پر سئوال را کنار میزنیم

 پنجره تا پنجره ... مردمان را خبر میدهیم 

که آن سوی سایه سار این همه دیوار 

باغی بزرگ از بلوغ بلبل و فهم آفتاب و

 نم نم روشن باران باقی ست. 

ستاره از آسمان و باران از ابر، 

دیده از دریا و زمزمه از خیال، 

کبوتر از کوچه و ماه از مغازله،

رود از رفتن و آب از آواز آینه گرفته اید،

 با رویاهامان چه میکنید؟

 ما رویا میبینیم و شما دروغ میگویید...

 دروغ میگویید که فانوس خانه شکسته و

 کبریت حادثه خاموش و

 مردمان در خواب گریه اند.

 ما میدانیم آن سوی سایه سار این همه دیوار،

 روزنی روشن از رویای شب تاب و

 ستاره روییده است. 

سرانجام روزی از همین روزها

 دیده بانان بوسه و رازداران دریا می آیند

 خبر از کشف کرانه ی ارغوان و

 آواز نور و عطر علاقه میآورند.

 حاال بگو که فرض 

سایه از درخت و ری را از من، 

خواب از مسافر و ری را از تو، 

بوسه از باران و ری را از ما، 

ریشه از خاک و غنچه از چراغ نرگس گرفته اید،

 با رویاهامان چه میکنید!؟